روش شناسی تحقيقپيشانگاري یا قضاوت ناروا بدون هیچ مبنای علمی Presupposition و جزميّت Radicalism آفتِ نگاه علمي و زبانشناختي است (درآمدي بر معني شناسي، ص10). به این دو آفت عنصر دیگر، تقلیل گرایی Reductionism را می توان افزود. نگرشهای به اصطلاح علمی و در اصل ضدّ حقیقت و ضدّ علمِ نژادپرستانۀ پارس محور حاکم بر ایران در سدۀ اخیر اساساً مبتلا به هر سه معضل روش شناختی یاد شده است و با تمام قوا کوشیده است که با دیدی جزمی، پیش انگارانه و تقلیل گرایانه همۀ داشته های عظیم تاریخی، فرهنگی و تمدّنی تورکان و سایر مللِ غیر عرب ایران، آسیای غربی و خاورمیانه، آسیای میانه (عجم) را با سوء استفاده از واژۀ تورکی و مصادره شدۀ «ایران» به نفع عنصر جعلیِ تاجیک دری زبان (عنصر جعلی فارس زبان ایران) تقلیل، مصادره و تبلیغ کند. و از آن جا که ويتگنشتاين مي گويد: «معني كلمه را جست و جو نكنيد بلكه به دنبال كاربرد آن باشيد» (همان، ص60). در این مقاله بر آن بودیم که نحوۀ کاربرد و شگردهای کاربرد کلمۀ ایران توسّط هژمونی نژادپرست حاکم پانفارس را بر ملت تورک آزربایجان و ملل دیگر ایران با سوء استفاده های هوشمندانهاش نشان دهیم.ساخت شكني ساده ترين تعريف ساخت شكني (Deconstruction) اين است كه ساخت شكني نقدِ تقابلهاي دوگانۀ سلسله مراتبي است كه ساختار تفكّر غربي را تشكيل داده اند: دورن/ بيرون، روان/ تن، حقيقي / استعاري، گفتار / نوشتار، حضور / غياب، طبيعت / فرهنگ، صورت/ معنا. ساخت شكنيِ يك تقابل، يعني نشان دادن اين كه اين تقابل طبيعي و اجتناب ناپذير نيست بلكه سازه اي است ساختة گفتمانهاي متّكي بر آن تقابل، و نشان دادن اين كه اين تقابل در يك اثر ساخت شكنانه كه مي خواهد آن را پياده كند و از نو بنگارد، باز يك سازه است؛ يعني ا, ...ادامه مطلب
نظريّة پسااستعمارگرايياستعمارگری و نژادپرستی دردها و زخمهای عمیق و طویل المدّتی را در طول زندگی بر روح و روان فرد سرکوب شده و استعمارشده باقی می گذارد. استعمارگران از طریق روشهای نوشتاری و آموزشی و نیز از طریق تولید، ارزش گذاری و اشاعۀ دانش مطلوب، افراد تحت استعمار را متقاعد می سازند که خود و فرهنگ خود، زبان خود، تاریخ خود، نیاکان خود و در مجموع هویّت خود را زشت و منفی ببینند. استعمارگران به استعمارشدگان می آموزند که وضع بردگی، بندگی و حقارت را در وجود خود درونی، کانونی و نهادینه سازند. استعمارگران در حقیقت تصوّر استعمارشده ها از بدنشان، قابلیّتهای ذهنی شان و شیوۀ تفکّرشان را به بردگی می کشانند (ایران و چالش تنوّع، ص59). آنچه را که ما فعّالان ملّی حرکت ملّی آزربایجان جنوبی از «جریان و پروسۀ مانقورت سازی یا مانقورتیسم» توسّط نژادپرستی فارس حاکم بر ایران در صد سال اخیر اراده میکنیم واجد همۀ خصوصیّاتی است که استعمار و نژادپرستی استعماری با استعمارشدگان خود می کند. صد سال است که نژادپرستی فارس حاکم بر ایران یا همان نژادپرستی ایرانی از تمام امکانات حکومتی و دولتی خود، از رسانه ها (رادیو، تلویزیون، سینما، مطبوعات، روزنامه ها، مجلّات و امکانات مجازی و سایتهای اینترنتی و ...) و نیز از آموزش و پرورش، معلّمان و کتابهای درسی (به ویژه کتابهای درسی مربوط به ادبیّات فارسی، تاریخ ایران، و علوم اجتماعی) در تمام سطوح کودکستان، دبستان، مدارس راهنمایی تحصیلی، دبیرستان و دانشگاه به طور خلاصه از تمام مولّفه های کلامی (نوشتاری و گفتاری) و غیرکلامی (تصویر و موسیقی)، یعنی فیلمها، عکسها، کتابها، روزنامه ها، مجلّات، تبلیغات، آگهی های بازرگانی، تابلوهای ریز و درشت مغازه ها، فروشگاهها، بانکها و مراکز , ...ادامه مطلب