چویان قایتار قوزونی. . .

ساخت وبلاگ

 

کار آواهای زنگان

 

    کار جوهر انسان است. از روزی که انسان پا به هستی نهاد برای زنده ماندن تن به کار و تلاش داده است. فرهنگ کار بخشی جدا نشدنی از فرهنگ و شیوه ی زندگی انسانهاست. انسان برای امرار معاش خویش نیاز به کار داشته است و با پیشرفت جوامع انسانی، تقسیم کار پدید آمده است. در این میان، شبانی و چوپانی جزو نخستین کارها و شغل هایی بوده است که انسان بدان می پرداخته است. این کار داراس تقدس خاصی هم شمرده شده است تا جائی که بیشتر پیامبران شغل شبانی داشته اند. با پیشرفت روند زندگی، کار نیز پیشرفت کرده و شاید گله داری و پرورش حیوانات، جزو نخستین کارهایی باشد که انسان بعد از دوران شکار بدان پرداخته است. دیالکتیک تاریخ هم در پروسه ی حیات آدمی، دوره ای را به گله داری اختصاص داده است. از دوران برده داری تا امروز شبانی و دامداری وجود داشته و تنها با پیشرفت زمان بی آنکه ماهیت خود را عوض کند شکل بهتری یافته است. از دوران نخست تاریخ، زندگی انسان با حیوانات عجین گشته و مایحتاج خود: خوراک و پوشاک را از طریق پرورش حیوانات تامین کرده است.  

   بی تردید شبانی در طول تاریخ از شاخص ترین شغلهایی بوده است که در حفظ و تداوم زندگی انسان بر روی کره ی خاکی نقش بسزایی داشته است. چوپان رابطه ی خوبی با حیوانات داشته و این رابطه ی او گاه بحدی بوده است که با صدای نی او گله به دورش گرد آمده و با ترانه های وی آرامش می یابند. ترانه های چوپانان به گاوها و گوسفندان انرژی و آرامش می بخشد و روزبروز فربه تر می شوند. این رابطه در ترانه های شبانی نیز انعکاس خود را یافته است.

   پژوهش گران عرصه ی تاریخ معتقدند آيين هاي نخستين بشري، بر اصل طبيعت پرستي، ستايش حيوانات و گياهان و ديگر عناصر سود رسان طبيعت استوار بوده است. همین آداب و مراسم ديني، خواه ناخواه جاي خود را به آيين و رسوم تازه داد در حالی که بسياري از مظاهر و نشانه‌هاي فرهنگي را با كمي تغيير در ظاهر حفظ كرد. سايالار – ترانه هایی در باره ی حیوانات بخشي گرانبها از اشعار فولكلوريك هستند كه مستقيماً از آبشخور دين كهن سيراب شده اند و امروزه هم به عنوان يادگاري از باورهاي پيشين اجدادمان براي ما باقي مانده است. ساياها سرودهاي مقدسي هستند كه ساياچي در ستايش ياوران مقدس حياتشان يعني حيوانات اهلي، خورشيد، كوه، زمين، آب، باران، ستارگان، گياهان، درختان و... مي سرايد.

    موجودیت بدیع و نوظهور از تلفیق مدنیّت بومیان و آداب و رسوم و معتقدات ساده‌ی خانه به دوشی به وجود آمد که سبب شکوفا شدن و تولّد فولکلوری غنی و سرشار گشت که اینک به کار آوا تعبیر می‌شود. فولکلور یا مدنیّت بومی ما که به عنوان مرده‌ریگ گرانبهایی اینک در دست ماست، در عین حالی‌که تمام مظاهر شهری‌گری بومیان را مانند پوششی در خود حفظ کرده، در بطن و عمق خویش به قدرت، آثار آیین‌ها و رسوم باستانی را نگه‌ داشته است. با آگاهی و آشنایی به روحیه‌ی این مردم، پس از نمودن و زدودن پوشش‌های آثار فولکلوریک، تابلوهای زنده و جانداری از حیات عشایری مردم و معتقدات اولیه و بی‌آرایه‌ی آنان خواهیم یافت.  

  بخشي از فولكلور مردم زنگان، باقيمانده ي آداب و رسومي است كه در زمانهاي ديرين بخشي از آيين مقدس مردم بوده است. سايالار در حقيقت اشعاري است كه در بطن خود لباس مذهب پيشين خود را بكلي ندريده است و هنوز در عمق خويش آثار آيين و رسوم پيشین را نگه داشته است

   اين آيين، مانند همه ي اديان و   در ميان خادمان هنرهاي زيباي مردم ميتوان از ساياچي ها نيز نام برد. ساياچيها در دهات و ميان كوه نشينان زندگي ميكنند و در اواخر زمستان و آغاز بهار به داخل اوبه‌ها و درخانه‌ها مي روند و با حركات خاصي در حالي كه دو چوب در دست دارند و آنها را بهم زنان نوعي رقص مي كنند و مي گردند، سرودهاي سايا را مي خوانند و آرد، گندم، جو، پنير، بره، پول و جز آن جمع مي كنند. ساياچي در اين مراسم، اول از همه، مردم را ندا در مي دهد و از آمدن خود بميان آنها آگاهشان مي كند. در اين سرودها، به چشم اندازها و صحنه‌هاي جالب و جانداري از زندگي خانه بدوشي مردم بر مي خوريم ـ مردمي كه زندگيشان بسته بوجود حيوانات اهلي بود. ـ درميان اين حيوانات، بخصوص گوسفند و بز جاي والايي دارند. در ساياها خانه‌هاي بي گوسفند به رودخانه‌هاي خشكيده تشبيه مي شود و به چوپان توصيه مي گردد كه گوسفند را از خود مرنجاند، او را در شوره زارها سرگردان نكند و خوب و شايسته بچراند تا عروسان سپيد بازو گردهم آيند و آنها را بدوشند، كره‌هاي سرشار بگيرند، اعضاء خانواده را شاد كنند، مردم او به و ده را خوشحال سازند، با روغنش پلو، با پشمش تشك، با دنبه اش آش، از شيرش پنيره و ماست از پوستش پوستين و جهيز براي دختران و غيره درست كنند.

   آرزو مي كنند كه گوسفندان سرشارشان دستكم صد سال بزيد و چشمانش كور شود كسي كه به چشم بد بآنها نگاه مي كند، زيرا در سايه ي اين گوسفند، صاحبش بايك دختر زيباي سياه چشم و سياه زلف طرح دوستي مي ريزد، مثل بيگ زندگي مي  كند، كمر زرين مي بندد و در كوشك ها مي نشيند.

   به گوسفند توصيه مي شودكه از گله جدا نماند و گرنه طعمه ي گرگ مي شود، نامردي نكند و نگذارد بچه‌هاي قد و نيم قد خانواده از گرسنگي و بي غذايي تلف شوند. اگر چوپان را از خود رنجيده بيند، پستانهايش را پرشير كند و باهاش آشتي كند.  

   در اتيمولوژي  سايا، محققان این کلمه را از ريشه ي سايماق به معناي شمردن دانسته اند كه معناي اصلي آن  احترام كردن، ستايش كردن و درود فرستادن و به حساب آوردن است كه مثلا مي گويند فلاني ساييلير كه يعني تفوق و احترام بخصوصي دارد و با نفوذ است و اصطلاحاتي نظير سايغي (احترام و ستايش) نيز از اين ريشه است.

   آنچه مسلم است، اينست كه معناي شمارش كردن كه اينك سايماق در مفهوم آن بكار مي رود، متأخر و جديد است و اصل معناي اين كلمه همان ستايش كردن و بحساب آوردن و بعبارت ديگر با حرفهايي تعريف و ستايش كردن كسي يا چيزي بوده است و اين حرفها را كه در خدمت مقدسان بكار مي رفت سايا كه درست معناي سرود ستايش مي دهد مي ناميدند.

   مردمي را بياد بياوريم كه به حال خانه بدوشي در كوهستانهاي با صفا و سر سبز سرزمینکان اسكان گزيده اند، حياتشان بسته به وجود گله ي گوسفند، اسب، شتر، بز، چشمه‌هاي پاك، زمين هاي پربركت و سبز و ابرهاي سرشار و سالم است. همه ي اين دوستان صادق و با وفاي خود را به خدمتكاري خويشتن مي گمارند و آنگاه در ستايش صداقتشان و جلب بيشتر ياوريشان، سايا مي سرايند.

   اشتهار نيافتن اين سرودها در جهان علم، نتيجه ي بزرگترين قصوري ست كه عالمان و محققان فن، همچنین مسئولین فرهنگ و میراث داران دولتی اند که در گردآوری، مطالعه و بررسی این بخش از فرهنگ مردم کوتاهی کرده اند. اینک چند شعر کوتاه از ترانه های چوپانان:         

قوزوم قوزوم آل قوزوم         دوداقلاری بال قوزوم

دومان گلدی ایتیردیم        دومان گئتدی گل قوزوم.

 

آغ قوزوم آی کیمی دیر     بول سودو چای کیمی دیر

اونونو بول ائیله  سن         قیشی دا یای کیمی دیر.

چوپان در هر زمانی ترانه ی خاص آن موقعیت را سر می دهد؛ هنگام شیر دوشی ترانه ی خاصی دارد و هنگاک رفتن یه دشت و موقع بازگشت ترانه ی دیگری سر می دهد. گاه او را از آمدن گرک باخبر می کند و می تراساند و گاه بدو آرامش می بخشد.

آل آغیلا، آغیلا              قویون گلیب ساغیلا

گره ک منیم آغ سوروم    گون دؤنمه میش ساغیلا.

 

سودو ساغ تؤک طاباغا    آرتیغین قوی ساباغا

سورو آیاق توتماسا        ائرککی سال قاباغا.

 

بولامانی بولاما                ساغ سودونو، یالاما

قومرال قویون ساغان قیز    قسمت اولسون بالاما.

 

آغ قویون، آغی گؤیچک   بوینوندا شالی گؤیچک

سنی ساغان گلینین    اوزونده خالی گؤیچک.

 

آغ قویون آغدی نئینیم؟    پئندیری یاغدی نئینیم؟

من سئودیگیم خاللی گول    قویونو ساغدی نئینیم؟

 

قویون حیه طه دولسون   آلتینا قاب قویولسون

یاغیندان پای وئره نین   ایکیجه اوغلو اولسون.

 

قویون گلیر یول اولسون   یولون ساغی سول اولسون

یاخشی اوتار سورونو    سودو – یاغی بول اولسون.

 

ننه م، آی قومرال قویون    یولاغی خال – خال قویون

یونو یوخسول کؤینه یی    بولاماسی بال قویون.

 

داغلاری یئندی قویون   دولاشدی بندی قویون

سود – قایماغی بول ائیله    سئویندیر کندی قویون.

او نیز آرزوهایی دارد و در توتک خود از این آرزوها سخن می راند و از عروسی خود یاد می کند و از دختری که عروسش کند. روستائیان احترام خاصی بدو قائلند زیرا اوست که هر روز گاوها و گوسفندان او را به چرا می برد و پروارشان می کند.

قویون باخار داغلارا       سول تک آخار داغلار

آراندات دؤنن سورو     یایدا چیخار داغلارا.

در خاتمه شعری از اوختای شاعر مدرنیست و معاصر ایران مقال را به پایان می بریم:

آمان – آمان ساری تئللی زنگانلی

آمان گؤزه ل پیچاقلار یونان اوغلان

آغ پولاددان، پولاد کیمی سوموکدن

ائله کسگین پیچاقلار یون گیلن کی

ییرتا بیلسین ظلمون چیرکین اوره یین

                   بلکه چوبان آزاد چالسین توته یین!

 

منابع:

م. کریمی، ادبیات شفاهی آذرلایجان، تهران، چاپ سوم، 1390، ص 453 به بعد.

حمید سفیدگری شهانقی، ایش ماهنی لاری، تهران، 2010.

ح. صدیق، سایالار، تبریز، انتشارات ایشیق، 1357.

زهره وفایی، سابالار، تبریز، 1383.

قیزیل قلم آذر Qizil Qelem...
ما را در سایت قیزیل قلم آذر Qizil Qelem دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mrbkarimia بازدید : 258 تاريخ : پنجشنبه 25 خرداد 1396 ساعت: 11:50