در انقلاب مشروطه، عالمان نیز همراه با مردم در برابر استبداد ایستاده و جانشان را در این راه قربانی کردهاند. یکی از عالمان انقلابی بزرگ نیز میرزا علی ثقه الاسلام است که لقب 73مین شهید عاشورا را به دست آورده است. ثقهالاسلام مردی بزرگ از سلاله ی علم، عالم، فقیه، شاعر، نویسنده و انسانی دارای اندیشه های والای آزادیخواهی و عدالتطلبی بوده است. بعد از پیروزی مشروطه، نگهداری و حفاظت از دستاوردهای انقلاب مشروطه، بیرون انداختن بیگانگان و اشغالگران از سرزمین مادری بر گرده عالمانی چون ثقه الاسلام و شیخ محمد خیابانی میافتد. اشغالگران روس، در دفاع از حاکمان مستبد و صیانت از منافع خود، وارد تبریز شده و نمیخواستند این شهر را تخلیه نمایند. اشغالگران، استعمارگران و حاکمان مستبد دست در دست هم نهاده و برای محروم کردن مردم از ثمرات انقلاب تلاش میکردند. در چنین زمانی، ستارخان و باقرخان را از تبریز به تهران کشانده و تبریز را بدون رهبر میگذارند. کنسولگری روس نیز تبریز را خالی یافته، برای دستگیری و نابودی انقلابیون وارد میدان میشود. دستگیری رهبران مرکز غیبی بوجود آمده در تبریز و بیرهبر کردن مردم، از برنامههای اصلی کنسولگری روس در تبریز بوده است. بر همین اساس، علی مسیو، ثقهالاسلام، شیخ سلیم، ضیاءالعلما، صادق خان الملک، آقا محمد قافقازلی و آقامحمدخان دستگیر میشوند، البته علی مسیو از میدان در رفته و دستگیر نمیشود. در عوض دو فرزند نوجوان او حسن 14 ساله و قادر 17 ساله را دستگیر میکنند و همگی را در عاشورای سال 1330 قمری در تبریز به دار میآویزند.[1]
ثقهالاسلام به سال 1238 در تبریز متولد شد، بعد از اتمام دوران تحصیل ابتدایی در تبریز، رهسپار شهر قم شد و تحصیل خود را در علم فقه ادامه داد و آنگاه برای ادامه و تکمیل تحصیلات حوزوی به عتبات عالیه رفت و 9 سال تمام در آنجا علوم فقه، اصول، حکمت، کلام، ادبیات، ریاضیات، نجوم، هیئت و تاریخ را آموخت و به عنوان عالمی فرهیخته به تبریز بازگشت و مانند رهبری فداکار و از جان گذشته کمر همت برای بیداری مردم وطنش بست. او بر بالای منبر، هم در جهت هوشیاری و آگاهی مردم موعظه میکند و هم با سلاحی در دست علیه دولت استبدادی و ظلم و جور زمانه به مبارزه میپردازد. انقلاب مشروطه پیروز میشود، اما انقلابیون به اهداف مورد نظر نمیرسد. باز هم عالمان برای حفظ نظام مشروطه بپا میخیزند. باز هم ثقهالاسلام در صف نخست نهضت قرار میگیرد. در نتیجه توسط کنسول روسیه دستگیر و در یک دادگاه صحرایی به مرگ محکوم میشود. به هر صورت، او را همراه با همرزمانشان در روز عاشورا به دار میکشند. زمانی که او را بر بالای دار میبردند، او در برابر فرمانده بلند پایهی روس چنین میگوید:
«بيزيم اوچون دار آغاجي معراجدير، آللاها گئدهن نرديواندير».
ثقهالاسلام در طول عمر پر برکت خود، همواره در برابر اشغالگران ایستاد، هیچ موقع آرام نگرفت و تا آخرین لحظات زندگیاش در مقابل دشمنان سستی و ضعف از خود نشان نداد.
ثقهالاسلام، در عین حال شاعری ارزشمند و هنرمند نیز هست. باآثاری که با سلاح قلمش نوشته است همواره موجبات ترس و وحشت دشمنان را سبب گشته و راه مردم را با آنان روشن ساخته است. امروز آثار او را میتوان به شرح زیر جمع بندی کرد و برای نشر آنان برنامه ریخت. این، وظیفهای است که در برابر ادیبان امروز آذربایجان قرار دارد. این آثار عبارتند از:
1- ديوان شعر
2- مرآت المكتب 7 جلد
3- اگر ما آذربايجانيان غفلت كنيم
4- مشروعه يا مشروطه
5- رسالهی سياست
6- علمالرجال
7- لاللار كيتابي
8- تحصيل زيج هندي
9- تلگرافلار مجموعهسي[2]
10- ايضاحالاخبار
11-تاريخ اماكن شريفه و رجال برجسته
یکی از غزلهای شیوای اورا باهم بخوانیم:
ياشيندا بير گؤز آچمادي بيچاره گؤزلريم،
يانيندا بير دويونجا باخا ياره گؤزلريم.
چوخ باخسا زولفووه، اونا عيب ائتمه، عذرو وار،
آغ سينهنه باخاناندا، دوشوب قاره گؤزلريم.
بيلمم كي هانسي عضوونه يارين نظر ساليم،
بير چاره قيل كؤنول، قاليب آواره گؤزلريم.
ياردان فلك ستمله آييرسا، حياتيدن،
گؤز اؤرتهرمكي، دوشمهيه اغياره گؤزلريم.[3]
در غزلی دیگر، وحدت بین مردم را به صورت ترانهای مردمی درآورده است:
خيالين ياخشي مونسدير منه شام و سحر سنسيز
كي سنسن، اؤزگه يوخ قلبيمده، بير فكر دگر سنسيز.
اؤزون گؤردون صلاح كاري، مندن ال چكيب گئتدين
مگر سنسن قالان، غم بير ده مندن ال چكر سنسيز.
وطندن آيري دوشدون، آيري دوشدون روح جسميندن
گؤزومدن عشقيله باهم آخار، خون جگر سنسيز.
چيخيب ظاهرده الدن دامنين، لاكن يقينيمدير
موافق اولماسين بو ظولم ايله حكم قدر سنسيز.
گلرسن قورخورام بير گون، سني گؤرمك محال اولسون
گئدهر شايد فراقيندا بو آز نور بصر سنسيز.[4]
زبان ثقهالاسلام بسیار ساده و روان، در عین حال بسیار استوار و محکم است. علاوه بر اشعارش، نامههایش از دید ادبی ارزشمند و مهم هستند. در اینجا میتوان نمونههای دو زبانهی اورا به خوبی مشاهده کرد که بسیار حائز اهمیت هستند.
هنوز دیوان اشعار ترکی ثقهالاسلام به یکجا گردآوری نشده و هنوز برای چاپ و نشر دیگر آثارش هم کاری صورت نگرفته است. امید به ادیبان و جوانانی است که دل در گرو ادبیات غنی آذربایجان دارند که یادآوری میشود دیوان این عالم بزرگ میتواند روح سرشار و فعال آنان را سیراب نماید. در اینجا نمونههایی را از رباعیات و دیگر نمونههای شعر ثقهالاسلام ارائه میکنیم:
هيجراندا كؤنول عشقيله مجنون اولدو،
قان آغلادي او، عرصهده جيحون اولدو.
بيرتك گئجه كي باخدي گؤزهل گول اوزونه،
گؤز ياشلاري عؤمرو بويو گولگون اولدو.
***
هيجران گئجهسينده او قيامتدن اثر وار،
اوندا او گؤزهل غمزهلي قامتدن اثر وار،
اصلاكي چاتا مقصده، مقصوده حياتدا،
هر كيمده بير ذرهجه دهشتدن اثر وار.
***
توتماق اولا اوچموش اوخو سعي ايله امكان،
بلكم ده شكر آلماق اولا چؤل قاميشيندان،
فيل بلكه قاريشقا يوواسيندا توتا مسكن،
بونلار اولار، اولماز يئتيشك وصلينه جانان.
***
ائو اولموش اوزولدن داما دك گؤر نئجه ويران،
مسجدلري ميخانه ائديب قورخولو دؤوران،
اوچدو ائوين، اي خانه خراب، بير نظر ائيله،
صبرين توكهنرمي؟ دئ گؤرهك، اي يانان اينسان!
همانگونه که میبینیم در رباعیات ثقهالاسلام هم سادگی و روانی کلام با عمق اندیشه و دید باهم گرد آمده است. مفاهیم عالی، بینش روشنگرانه و زبان زیبا از مشخصات شعری ثقهالاسلام است. او، شاعری ساده نیست، بلکه عالمی روحانی است که در اشعارش، حکمت و عرفان در تموج است. بینش و دید عالمانهی شاعر از خلال اشعارش به نظر میرسد و با شیوهای ادیبانه در جان و دل خواننده مینشیند.
در دیوان اشعار ثقهالاسلام، قطعات و تک بیتهای فراوان به چشم میخورد. در این اشعار، شاعر سعی کرده است موضوعاتی را که از زبانها و ادبیات دیگران – عربی و فارسی – آموخته است به صورت تک بیتهایی تقدیم همزبانان خود کند که نمونههایی از آن تقدیم میگردد:
جاني، مالي، شؤهرهتي ترك ائيلهمك،
ايلكين آدديم، شرطيدير سئودا اوچون.
این بیت به احتمال زیاد از ادبیات فارسی گرفته شده باشد. یا قطعهی زیر:
گئجه ظولمت، كئچيد داشليق، اؤزوم مست،
قدح دوشدي اليمدن سينمادي اصلا.
اونو سالم كيم ايسه ساخلادي بؤيله؟
نئچه جاملارسينيبدير دوشمهدن بوردا.
در این قطعهی کوچک، سخنان حکمت آمیز شاعر دیده میشود که در یک غزل نمیگنجد. ویا شعر زیر را که میشد در یک غزل بیان کرد ولی ثقهالاسلام دوست نمیدارد سخن را دراز کند و به همین چند بیت اکتفا میکند و هرجا که سخن تمام میشود دنبال حرف دیگرش میرود:
وصلين گئجهسي قويما سحر گؤز آچسين،
عيشين ائويني بير داها ويران ائلهمه.
يارين اوزو گون تك بيزه نور ساچمادادير،
گؤيلر گونونه چيخماغي امكان ائلهمه.
طالع قوشو سالميش باشيما كؤلگه گؤرورسن،
بير بؤيله گؤزهل حالي پريشان ائلهمه.
منبع: م. کریمی، تاریخ ادبیات آذربایجان (رئالیسم انتقادی در تاریخ ادبیات آذربایجان)، جلد 7، تبریز، نشر اختر، 1395، صص211 - 221.
1) عبدالحسين ناهيدي آذر، قيام شيخ محمد خياباني،
1) جنوبي آذربايجان ادبياتي آنتالوژي سي، جلد 2، باكي، 1983، ص 214.
1) علي قافقازيالي، ايران تورك ادبياتي آنتالوژيسي، جلد 4، ارزروم، 2002، ص 78.
قیزیل قلم آذر Qizil Qelem...
ما را در سایت قیزیل قلم آذر Qizil Qelem دنبال می کنید
برچسب : الاسلام, نویسنده : mrbkarimia بازدید : 346 تاريخ : جمعه 14 مهر 1396 ساعت: 11:03