نگاهی نوین به تاریخ آذربایجان - 24

ساخت وبلاگ

تحلیلی از تاریخ آواجیق ، سرزمین دلاوران گمنام

مهدی همت­زاده (ائلدار ماکو)

سرزمینی در شمالغرب آذربایجان، با آب و هوای معتدل و با زمستانی سرد، پهندشتی با مردمان خونگرم و زحمت­کش که در استان آذربایجان غربی واقع شده است. از نظر جغرافیایی از سمت شمال و غرب به کشور همسایه و مسلمان ترکیه، از سمت شرق به شهرستان ماکو و از جنوب به شهرستان چالدران محدود می­گردد .

منطقه ­ای با لغ بر 40 روستا که پرجمعیت­ترین آبادی در این منطقه شهر آواجیق (کلیساکندی سابق) می­باشد. جمعیت شهر و روستاهای آن طی سالهای گذشته همواره در حال نوسان بوده و بر اساس سرشماری سال 1390 جمعیت شهر 1516 نفر و جمعیت روستاها 6942 نفر و آمار کل جمعیت شهری و روستاها 8458 نفر گزارش شده است. (اعلام شده از مرکز بهداشتی، درمانی شهری و روستایی آواجیق)

بر اساس تقسیمات کشوری آواجیق از توابع شهرستان چالدران بوده و با این شهرستان حدود 40 کیلومتر و با شهر ماکو 30 کیلومتر فاصله دارد. سرزمین ییلاقی و سرسبز که مردمانش ترک­زبان و داری مذهب شیعه هستند.

در سال 1375 به محض تبدیل بخش سیه چشمه به شهرستان چالدران ، این شهرستان به دو بخش ( مرکزی و آواجیق ) با 5 دهستان تقسیم شده است که بخش آواجیق دارای دو دهستان به نام آواجیق شمالی و جنوبی می­شود.

طبق اسناد موجود، گورستان تاریخی پیراحمدکندی با قدمت 2800 ساله و با شماره ثبتی 804 که در سال 1347 به ثبت رسیده است، به قدمت این منطقه در دوره اورارتوها مهر تایید می­زند. همچنین وجود آثاری از ایزدی­ها (در روستای پیراحمدکندی و جبارلو ) و مسیحیان ( کلیسای تاریخی شهر آواجیق که چند سال قبل آثارش باقی مانده بود)، نشان از وجود تمدن غنی در ادوار قبل اسلام را که از سده ششم تا نهم پیش از میلاد (2600 تا 2900 سال پیش) در این منطقه حکومت کرده­اند را به اثبات می­رساند. (آواجیق سرزمین دلاوران گمنام ص 86).

این منطقه با قرار گرفتن در مسیر جاده ابریشم، در گذشته محل آمد و شد و داد و ستد بوده و آثار دو گمرک تاریخی (گمرک پیراحمدکندی و صوفعلی) هنوز هم پابرجاست. لازم به توضیح است که گمرک پیراحمدکندی مربوط به عبور جاده ابریشم از منطقه آواجیق است و مهمترین راه ارتباطی و تجاری بین کشورهای چین، هندوستان ، ایران و ترکیه می­باشد که اهمیت تاریخی و تجاری این منطقه را نشان می­دهد. (از بقایای این گمرک فقط قسمت­هایی از دیوارها باقی مانده بود که بمرور زمان تخریب گردیده است و محل گمرک با باقیمانده جای دیوارهای محوطه گمرک کاملا مشخص و قابل رویت است).

این جاده (ابریشم ) راهی بود ایمن و به دور از جنگ ها و ستیزه جویی های کشورها و امپراتوری­ها در هزاره­ها و سده­ها، تلاقی گاه میان شرق و غرب که ابریشم، ادویه، چای، کاغذ، ظروف چینی، یونجه و انگور، شیشه و بخور از این راه به کشورهای مقصد می­رسید ( آواجیق سرزمین دلاوران گمنام).

گمرک تاریخی صوفعلی (از زمان جنگ اول جهانی) و آثار و بقایای خط آهن، موید رونق اقتصادی منطقه می­باشد (این گمرک هنوز بخاطر استفاده از سنگ­های سیاه آتشفشانی در بنای آن، نسبتا سالم باقی مانده است البته قسمت بیشتر برج­ها و دیوارهای داخل محوطه از بین رفته است. این گمرک که به قلعه صوفعلی نیز موسوم است در ابتدا کاربری نظامی داشته و بعد بتدریج از آن برای تجارت استفاده شده است در کتاب آواجیق سرزمین دلاوران گمنام تصویری از قدیمی­ترین پاسپورت مهمور به گمرک صوفعلی کاربری تجاری آن را تصدیق می­نماید).

عبور خط آهن شاه تختی، ماکو که متعلق به راه آهن سراسری قفقاز و نزدیک رود ارس (آراز) می باشد و این خط آهن از نقطه شروع و پس از 153 کیلومتر وارد ارمنستان (امروزی) شده و از پل چوبی رود ارس در جلفا گذشته و پس از طی مسافت 207 کیلومتر وارد خاک ایران می­گردد و در کیلومتر 56 از شهرستان ماکو، وارد شهر ماکو شده و در کیلومتر 80 نزدیک بازرگان از مرز خارج شده و داخل خاک ترکیه شده و از دشت بایزید گذشته و در کیلومتر 63/217 به کنار رود فرات می­رسد. راه آهن ماکو دارای دو خط فرعی که یکی به طول 55/168 کیلومتر از شهر بایزید و به آرینس کنار دریاچه وان منتهی می­شد و دومی به طول 57/33 از قره­کلیسا شروع و نزدیک ده ملاسلیمان ( نزدیک آلاشکرت ) منهی می­شد. با توجه به خطوط اصلی و فرعی طول راه آهن ماکو 25/419 کیلومتر بوده است. در ارمنستان 53/0، در خاک ایران 35/149 و از خاک ترکیه 57/269 کیلومتر (منبع: ماکو و چالدران در آیینه تاریخ، حافظ قربانی، چاپ 88).

( این خط آهن مسیری گنگ و پر پیچ خمی را پیموده و از شاه تختی آذربایجان مستقیم وارد ایران نشده است چنانچه از مطالب فوق استنتاج می­شود این خط آهن مسیر خود را در خاک آذربایجان آغاز و پس طی مسافتی در خاک ارمستان وارد ایران شده و خط اصلی به دو شاخه فرعی تقسیم شده است و یک خط آن از منطقه آواجیق عبور کرده و در حال حاضر بقایای آن از جمله پل­های ساخته شده و مسیری که محل عبور خط آهن بوده، باقی مانده است).

آقای جمالزاده می نویسد : ظاهرا طی سالهای 1325 ش تا 1345 ش و حتی پس از آن ، مدتی جاده خوی به بایزید قره آینه عرب دیزی ( عرب دیزه) می­گذشت و جاده بازرگان بسته بود، زیرا دولت ترکیه ورود مال­التجاره از جاده بازرگان را ممنوع کرده بود و کاروانها ناگزیر از جاده قدیم وارد خاک ترکیه می­شدند. ( منبع : آواجیق سرزمین دلاوران گمنام به نقل از گنج شایگان یا اوضاع اقتصادی ایران، محمدعلی جمالزاده، 1362).

تالاب قازلی گولی در این منطقه از جاذبه­های طبیعی بسیار زیبا که مساحت آن 100 هکتار با ارتفاع 1976 متر از سطح دریا با آب و هوای مدیترانه­ای بوده و بر اساس کنوانسیون رامسر، این تالاب، فصلی و با آب شیرین می­باشد. (لازم به ذکر است که هفت روستای حومه این تالاب را بخاطر نام تالاب، محال قازلی گولی می­نامند.) این تالاب با گرم شدن شرایط آب وهوایی، پذیرای بسیاری از پرندگان مهاجر از مناطق جهت تخم گذاری را فراهم آورده است. (از شاخص ترین آنها دورنای خاکستری را باید نام برد.)

طوایف صاحب نام و مقتدر این خطه می توان ایل ایروم را نام برد بر اساس دست نوشته­های آقای پرویز خان مهدی­زاده که از ریش سفیدان و بزرگان این طایفه می­باشد، زیستگاه اصلی این ایل ابتدا در ماوراءالنهر بوده است. در صفحه 164 کتاب آواجیق سرزمین دلاوران گمنام سکونت این ایل پس از مهاجرت به قفقاز، روستای شوراگل ذکر شده است. همچنین در مورد این طایفه بزرگ آمده است: جد بزرگ آیروم­ها بیوک­خان نام داشته که همراه ایل خود مابین شوراگل و گوکچه ییلاق و قشلاق کرده و روزگار می­گذرانده­اند. بیوک­خان در زمان نادرشاه بدستور وی کشته می­شود و پس از او پسرش قهرمان ریاست ایل را بعهده می­گیرد و او نیز در جنگهای ایران و روس به قتل می­رسد و بوداق سلطان پسر قهرمان سکانداری امور طایفه آیروم را بدست می­گیرد. این فرد دارای فرزندان زیادی می شود که فرزندان ذکور ایشان مالک قراء منطقه آواجیق می باشند که معروف­ترین آنها خلیفه قلی خان است . ( بر اساس شجره نامه مندرج در کتاب آواجیق سرزمین دلاوران گمنام و تنها منبع موجود در مورد تاریخ آواجیق ، در صفحه 261 کتاب، بداق سلطان هشت فرزند ذکور داشته وهر کدام از این فرزندان مالک قسمتی از منطقه آواجیق بوده اند که از معروفترین آنها خلیفه قلی خان است و حاکمان اصلی منطقه آواجیق از ذرّیه ایشان هستند. از هفت فرزند خلیفه قلی­خان پسر دوم او بنام پاشا خان حاکم و سرحددار منطقه آواجیق و فرزند ارشدش همت خان نایب الحکومه قطور بوده است. پاشاخان سرحددار دارای پنج فرزند به نامهای نجفقلی خان، عباسقلی­خان، محمدقلی­خان، علیقلی­خان امیرتومان و حسنقلی خان سالار در منطقه عامل خدماتی بوده اند که از نظر تاریخی حائز اهمیت است. بعنوان مثال در نبرد قازلی گول فرماندهی جنگ با عباسقلی خان بوده و یا در محاصره خوی توسط ارامنه حسنقلی خان سالار همایون با سواران آواجیق برای یاری به خویی­های در محاصره مانده شتافت.)

توضیح: حرکت ایل آیروم از شوراگل و اتفاقاتی که در مسیر حرکتشان رخ داده و تعقیب افراد ایل از سوی قشون روس مفصل بوده و نوشتن همه مطالب و اتفاقات در این مقاله امکان پذیر نیست بطور مختصر چنین می­توان نوشت که در جنگ ایران و روس پس از امضای عهدنامه ترکمنچای ، بداق سلطان به قبایل و ایلات اعلام می­کند که آماده باشند و به ایران کوچ خواهند کرد و در روز معین ایل به سرپرستی بوداق سلطان از شوراگل به سوی ایران حرکت می­کنند و این خبر به اطلاع دولت روس می­رسد و بدین ترتیب مورد تعقیب قرار گرفته و با جنگ و گریز و زحمت فراوان خود را از منطقه مغان به این سوی مرز رسانده و بسوی صومای ارومیه حرکت و در دو قریه آن سکونت اختیار می­کنند و حکم صومای به نام بوداق سلطان و خلیفه قلی خان در صفحه 253 کتاب آواجیق سرزمین دلاوران گمنام به شرح زیر نوشته شده است: آنکه چون بلوک صومای را بجهت توقف عشایر آیرملو بخوانین ایل مذبور واگذار فرموده­ای و چهل قریه آباد و خراب از دهات آن ملک محض عالیجاه اسماعیل­خان بک می­باشد، لذا حکم محکم این است که دو قریه دیگر در دست عالیجاه اسماعیل خان مالیات دیوانی دو قریه مرقومه را عالیشانان مشارالیه وصول نمایند و بهره ملکی را موافق معمول باید هر ساله عالیجاه اسمعیل خان کارسازی نماید. میباید موافق حکم محکم رفتار کرده و خلاف نکنند و دو قریه که در دست عالیشانان بوداق خان و خلیفه قلی خان است یکی آباد می­باشد خراب ننمایند. (تاریخ این حکم در عهد سنه ربیع­الاول 1246 نوشته شده است.)

پس از وفات بوداق سلطان ، خلیفه قلی خان که به جای پدر سرپرستی ایل را به عهده گرفته به فکر حرکت به جای مناسبی که گنجایش ایل را داشته باشد، می­افتد. خلیفه قلی خان می­دانست که در آن موقع منطقه آواجیق خالصه و متعلق به حاج میرزا آغاسی نخست وزیر محمد شاه قاجار می باشد، عازم تهران شده و منطقه آواجیق را از ایشان خریداری کرده، باز می­گردد. البته حرکت ایل از صومای بسوی آواجیق و متن حکم آواجیق به نام خلیفه قلی خان و برادرش حضرتقلی خان در قبال تیول صومای در همین منبع صفحه 258 آمده است و تاریخ صدور حکم مذبور در عهد سنه جمادی الثانی 1253 نوشته شده است.

از دیگر خانواده های مهاجر آیروم ، تاج الملوک دختر میر پنج تیمور خان آیرملو همسر دوم رضا شاه و تیمسار محمدحسین آیروم را می­توان نام برد که بخاطر عدم ارتباط آنها با منطقه آواجیق از توضیح اضافی در باره آنها صرفنظر می­گردد. آنچه در مورد منطقه آواجیق نیاز به ذکر دارد وجود طوایفی صاحب نام همچون آیروم­ها، طایفه پیراحمدی­ها، غیب الله طایفاسی، قره­پاپاق­ها، شاهسونهای ساکن در قزلبلاغ و چندین طایفه دیگر که که اطلاع از همه آنها نیاز به تفحص بیشتر دارد.

ماجرای کمک به محاصره خوی از طرف نویسندگانی از جمله ابوالقاسم امین­الشرع خویی، مرحوم ریاحی و چند نویسنده دیگر نوشته شده که همه نوشته همه آنها مثل هم بوده و تفاوتی ندارند این مطلب از خاطرات حسنعلی خان میرپنجه در صفحه 130کتاب آواجیق سرزمین دلاوران گمنام اینگونه نوشته شده است: در گرماگرم نبرد رسیدن دو نیروی کمکی روحیه و شعفی در بین مدافعین پدید آورد. سالار حسینقلی خان آواجیقی (در برخی منابع حسنقلی خان نوشته شده) با سواران دلیر و جنگاور آواجیق و نیز تیمورخان سرتیپ صمصمام همایون با جمعی از سواره و پیاده ار اَیری بوجاق به یاری مردم شهر می­آیند. صحنه­های بس اعجاب­انگیزی در آن مدت کم دفاع مشاهده می­شود که قابل وصف نبست.

از دیگر قبایل معروف که تعدادی از بازماندگان آن هنوز هم در منطقه آواجیق زندگی می­کنند قره­پاپاق­ها هستند و اصطلاح محلی آنها را تَرَکَمه می­شناسند. قره­پاپاقها همزمان با ایل ایروم به ایران مهاجرت کرده­اند البته جایگاه اصلی این قبیله محال پنبک و لوری گرجستان بوده و با الحاق گرجستان به روسیه و جنگ ایران و روس، در جنگ علیه روس ها شرکت می کنند و در معیت سپاه ایران در جنگ های پارتیزانی وارد عمل می شوند بطوریکه بر اثر لیاقتی که در جنگ از خود نشان می­دهند نقی بیگ از سوی فتحعلی شاه به لقب خانی مفتخر گشته و بعد از الحاق مناطق مسکونی آنها به روسیه تزاری از آنجا کوچ کرده و در اطراف ایروان و در محال گوکچه سکنی می­گزینند. بعد از گذشت 10 سال و با آغاز دور دوم جنگ ایران و روس، این بار مناطق علیای رود ارس نیز به تصرف روس­ها در می­آید و ایل بورچالی به جهت وجود رودخانه ارس نمی­توانند بطور مستقیم وارد ایران شوند لذا رو به کشور ترکیه نهاده و در اطراف نواحی قارص، ارزروم و باش­قالا می­مانند و در سال ( 1244 ه ق ) عباس میرزا طی حکمی دستور می­دهد تا این ایل از طریق بندماهی و پل قطور وارد ایران شده و در اطراف روستاهای ماکو، آواجیق، شوط و بعدا در روستای سوره سلماس ساکن شوند. ( در منطقه آواجیق و در روستای موسوم به آرخاشان منطقه وجود دارد که به چوبان کره یوردو معروف است و قره­پاپاق­ها مدتی در آنجا اتراق کرده­اند). قره­پاپاقها در آواجیق منتظر فرمان نایب السلطنه می­شوند و با صدور حکم (متن حکم در صفحه 141 کتاب آواجیق سرزمین دلاوران گمنام نوشته شده است) منطقه آواجیق را ترک نموده و دسته بزرگ آنها بسوی سولدوز و بخش اندکی نیز عازم شمال می­شوند در اینجا لازم بذکر است که این قبیله در بیشتر جاها از جمله ترکیه، گرجستان، نخجوان و ایران زندگی می­کنند و فقط مختص قره پاپاقهای سولدوز نیستند. حتی در منطقه آواجیق و در روستای آغبلاغ مورس دو برادر به نامهای ابراهیم سلطان و سلطانعلی سکونت داشتند و در حال حاضر نوادگان آنها با نام خانوادگی ابراهیم­زاده و علی نژاد منتسب به قره­پاپاقها در منطقه ماکو و آواجیق سکونت دارند. (شرح مختصر قره پاپاق در آواجیق در صفحه 143 و 144 آواجیق سرزمین دلاوران گمنام نوشته شده است.)

میرزا جلال آواجیقی و نقش او در قحطی سال (1320 ش ) یکی از شخصیت بزرگ و خیّر منطقه آواجیق می­باشد نامبرده در روستای اروج کندی آواجیق سکونت داشته و دارای تحصیلات حوزوی از حوزه­های علمیه خوی، قم و نجف بوده و کارهای عام المنفعه او هنوز هم در منطقه آواجیق زبانزد مردم است. سومین قحطی در ایران در سال 1320 شمسی آغاز و در سال 1321 به اوج خود می­رسد و همچنانکه ریش سفیدان محل بیاد داشتند این قحطی تا سال 1324 تداوم داشته و از سوی دیگر بیماری­های مسری جان بسیاری از مردم را گرفته است و در تاریخ از این قحطی بعنوان بلوای نان یاد شده است. میرزاجلال آواجیقی در طول مدت قحطی هر چه در توان داشته برای کمک به مردم استفاده می­نماید و ذخایر گندم، جو و آرد خود را جیره­بندی کرده و در بین خانواده ها تقسیم می­کند و مجبور می­شود با هزینه خود برخی از اقلام ضروری را از خوی خریداری نماید و در اثر تلاش­های او هیچ کس آسیب نمی­بیند و شرح خدمات این بزرگ مرد در همین منبع و در صفحات 210 تا 215 نوشته شده است. البته افراد صاحب نام زیادی در منطقه بوده­اند و نام این مرد بخاطر کار بزرگی که در سالهای قحطی انجام داده است در این مقاله آوردم.

حسین فرهادپور معروف به حسین دوش که در زمان اشغال آذربایجان توسط قوای روس در محلی به نام قره بورون ماکو (منطقه­ای در ورودی شهر ماکو) جلو قشون روس را می­گیرد وتا آخیرین فشنگ خود می­جنگد و در همانجا به درجه شهادت نائل می­شود و اقوام این بزرگ مرد اکنون در شهر خوی زندگی می­کنند. این قهرمان تاریخ با درجه سرجوخه پس از اتمام خدمت سربازی در ژاندارمری استخدام می­شود. حسین دوش اصالتا اهل روستای شاه بندلو در آواجیق می باشد . ( شرح کامل درهمان منبع صفحه 218)

اتفاقات قابل ذکر زیادی در منطقه آواجیق در طول تاریخ بوجود آمده است و نوشتن آنها با تفصیل از اینگونه حوادث امکان پذیر نمی­باشد از جمله آنها مسئله تالان (به معنی غارت ) در روستاهای مرزی ، حوادثی همچون سیل و زلزله، مشکلات مرزنشینی ، شیوع بیماری وبا در سال 1327 و جنگ هایی که در این منطقه اتفاق افتاده است که به طور مختصر به برخی از این وقایع اشاره می گردد . جنگی که به نام ( فرزنده دعواسی) معروف شده است و آن اتفاقی است که در سال 1304 در اثر شورش اکراد در ترکیه به رهبری نوری احسان پاشا آغاز و دامنه آن در سالهای 1306 تا 1309 به مناطق مختلف کشیده شد و شورشیان پس از شکست در مقابل نیروهای ترکیه از منطقه آواجیق وارد ایران شده و ضمن عبور از منطقه آواجیق در روستای گجوت به پست نظامی حمله ور می شوند و در نهایت مقاومت آنها در دامنه کوه آغری با شکست کامل نیروهای احسان نوری پاشا پایان می پذیرد . موضوع قابل ذکر دیگر نبرد قازلی گولی می­باشد که در نهم جمادی­الاول 1319 روی داده و گویا بخاطر روشن نبودن خطوط مرزی این حادثه رخ داده است و چنانچه در مطالب بالاتر نیز اشاره ای شده در این جنگ عباسقلی­خان فرزند پاشاخان سرحددار فرماندهی مدافعین آواجیقی را بر عهده داشته است.

آواجیق در سفرنامه­ها: خاطراتی که جهانگردان در سفرنامه های خود ذکر کرده­اند اهمیت تاریخی و همچنین موقعیت منطقه از لحاظ امنیت را روشن می­نماید. از جمله خاطرات ادروارد براون در کتاب یکسال در میان ایرانیان. او در 23 اکتبر پس از ورود از گمرک قیزیل دیزه ترکیه، وارد ایران می­شود ودر قسمتی از سفرنامه خود می­نویسد: مناطق مجاور سرحد که ما تازه آن را پشت سر گذاشته بودیم لم یزرع و خالی از سکنه اند به طوری که تا رسیدن به دهکده مرزی آواجیق متوجه تغییر شکل لباس اهالی نشده بودیم که نشان از برخورد با ملت و نژاد جدید است. ( منبع: یکسال در میان ایرانیان، ادوارد گرانویل براون، ترجمه مانی صالحی، 1862 1926 م )

تانکوان جهانگرد دیگری که در سفرنامه خود که بیشتر نامه­های او می­باشند، در نامه شماره 28 خود می­نویسد: پیرامون دهکده کلیساکندی که سابقا آواجیق نامیده می شد جایگاهی که شب همان روز را آنجا خوابیدیم، اردوی در خور توجهی اتراق کرده بود یک ایرانی بنام بایرام میرزا بیگ ماموریت داشت که نگذارد در قلمرو ایران کسی از آنها دست به شرارت بزند . روز 17 ژوئن صبح بسیار زود با بدرقه چندین سوار از کلیسا کندی حرکت کردیم و ساعت 10 صبح از قلمرو ایران خارج شدیم. (منبع: آواجیق سرزمین دلاوران گمنام به استناد نامه­های جی ام تانکوان، ترجمه علی اصغر سعیدی)

جیم پرکینز در 14 جولای 1840 در حالی که مرز ایران را ترک می­کرد در آواجیق خاطره زیر را ثبت کرده است: کاروان بازرگانی شامل 770اسب و استر بارکش، امروز جلو چادرها به سوی تبریز حرکت می­کرد همه محصولات اروپایی بودند من در جلو چادر ایستاده کاروان باشکوه را خیره نگاه می­کردم. (منبع: ماکو و چالدران در آیینه تاریخ، حافظ قربانی)

کنت دوگوبینو در سفرنامه معروف خود با عنوان سه سال در آسیا، مطالبی مفصل در مورد آواجیق مخصوصا ایل آیروم نوشته است. ایشان در بخشی از این سفرنامه می­نویسد: از خوی و زور آباد و قرئینی (چالدران) گذشته و به آواجیق آخرین دهکده ایرانی که محل اقامت ایل آیرملو و مقر خلیفه قلی­خان رئیس ایل مزبور و مرزبان منطقه است رسیدیم. این شخصیت مقتدر یکی از پسرانش را با چند سوار به پیشواز ما فرستاد آنان سربازان واقعی و الگوی یک دسته سواره نظام سبک اسلحه بودند. ( منبع : سفرنامه سه سال در آسیا، کنت ژوزف آرتور دوگوبینو سفیر فرانسه، 1855 1858)

در 20 مقاله ولادیمیر تئودوروویچ مینورسکی ترجمه رقیه بهزادی مطلبی با عنوان لشکرکشی­های روم و بیزانس در آتروپاتن نوشته شده: نیروهای تحت فرمان آنتونیوس از طریق آواجیق که از شمال و غرب به خاک ترکیه محدود است بر سر راه ارزروم و خوی قرار دارد به فراآتا رسیدند. (منبع: آواجیق سرزمین دلاوران گمنام، مهدی همت­زاده، ص 125).

نتیجه­گیری:

منطقه سرسبز و خوش آب وهوای آواجیق با توجه به قدمت بسیار کهن تاریخی و قرار گرفتن در نقطه مرزی استان آذربایجان غربی، در طول تاریخ همواره با موقعیت حساس خود هم از نظر اقتصادی و تجاری و هم از لحاظ استراتژیکی، دارای اهمیت بوده و مردمانش چون سپر مستحکمی تمام مشکلات و بلایا طبیعی و حوادث دیگر را به جان خریده و همچنان استوار ایستاده­اند ولی متاسفانه در طول تاریخ به جز محرومیت چیزی نصیبشان نشده است و کتاب آواجیق سرزمین دلاوران گمنام اولین و تنها منبعی است که به کوشش 4 ساله اینجانب نوشته شده است و در این مقاله بخشهایی از آن آورده شد تا بلکه وسیله­ای باشد جهت شناساندن این منطقه و امیدوارم با توجه بیشتر به این نقطه از سرزمین دلاوران گمنام غبار محرومیت از چهره مردمانش زدوده شود. انشالله

1 - قره آینه، قره عینی، سیه­چشمه اسامی مختلفی که برای منطقه و شهر چالدران در زمانهای مختلف داده شده و اینگونه تغییرات در کشور ما بی­سابقه نیست همچنانکه منطقه آواجیق و مخصوصا شهر آواجیق را پس از تبدیل چالدران به شهرستان، ابتدا به زردشت و بعد بخش دشتک تغییر دادند و در پی اعتراض مردم اخیرا به بخش آواجیق برگردانده شد.

2 - عرب دیزی عرب دیزه نام یکی از روستاهای آباد و سرسبز منطقه آواجیق که نام محلی و درست آن عرب دوزه سی ( دوز به معنی صاف و هموار، عرب دوزه سی دشت وسیع و هموار ) می­باشد که البته در مکاتبات رسمی آن را عرب دیزج می­نویسند.

3 ایزدی، برگرفته از کلمه ایزد، در این باره آقای ریاحی می­نویسد: تعبیر یزیدی برخلاف آنچه در وهله اول ممکن است به ذهن برسد هیچگونه ارتباطی با یزید خلیفه عرب اموی ندارد. ریشه کلمه یزید در اوستا ( یَزَته) و در پهلوی ( یَزَد) به معنی فرشته است که در فارسی به صورت ایزد و معنی خدا گرفته و جمش ( یزدان ) بوده که در فارسی معنی مفرد گرفته است. ( منبع: تاریخ خوی ریاحی، ص 114)

توضیح : ایزدیان مانند زرتشتیان به آیین دوگرایی (ثنویت)، مانند کلیمیان به قربانی و نذورات، و مانند مسیحیان به غسل تمهید و مراسم عشای ربانی و مانند مسلمانان به سنت ختنه معتقدند. (منبع: آواجیق سرزمین دلاوران گمنام، مهدی همت­زاده، ص 61)

منابع :

آواجیق سرزمین دلاوران گمنام، مهدی همت­زاده، سومر نشر، چاپ 1396.

ماکو و چالدران در آیینه تاریخ، حافظ قربانی، تهران، چاپ 1388.

یکسال در میان ایرانیان، ادروارد براون، ترجمه مانی صالحی، 1862 1926.

سه سال در آسیا، کنت دوگوبینو، 1855 1858.

تاریخ خوی، محمدامین ریاحی، چاپ 1372.

تاریخ تهاجمات و جنایات ارامنه، ابوالقاسم امین­الشرع خویی، تنظیم فرزاد صمدلی 1385.

آمار ارائه شده از مرکز بهداشت و بخشداری آواجیق.

مطالبی که منابع آنها ذکر گردید در کتاب "آواجیق سرزمین دلاوران گمنام" وجود دارند.

قیزیل قلم آذر Qizil Qelem...
ما را در سایت قیزیل قلم آذر Qizil Qelem دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mrbkarimia بازدید : 63 تاريخ : سه شنبه 3 مرداد 1402 ساعت: 18:39