همواره نیاز به ارتباط و تبادل اطلاعات داریم. زبان ترکی را از مادرمان یاد گرفتهایم و در ایران یک ساعت کلاس زبان مادریمان ندیده ایم. اما جوانان غیرتمند و باشعور آذربایجان که هویت خویش پی برده اند زبان مادریشان را دوست می دارند و متاسفانه از سوی برخی ناآگاهان مارک "پان تورکیست"!؟ میخورند. زبان تنها در مکالمات روزمره خلاصه نمیشود زبان، ثابت و لامتغیر نیست اما از طرف همان تندروهای ضد انسان هر چه واژهی تازه میآوریم به زعم آنان حتما از استانبولی گرفتهایم. همهی دوستانی که نسبت به زبان مادری خود – ترکی عکس العمل نشان میدهند چه موافق و چه مخالف، امر مبارکی است. لذا اجازه میخواهم چند دقیقهای توجهتان را به نکاتی جلب کنم:
زبان هیچگاه ثابت نیست، بلکه همانند هر موجود زنده ای در حال حرکت و در حال تکوین و تکامل است. زبان ترکی از این قاعده مستثنی نیست هرچند که کلاس و آموزش رسمی ندارد؛ اما هر روزه صدها واژه جدید ساخته میشود. به دلیل نبود فرهنگستان زبان ترکی، کاربران و دوستداران مخصوصا نویسندگان و شاعران ترکی آشنا، تلاش دارند واژههای مورد نیاز را بیافرینند. و این امر بسیار مبارک است. ایران از سده ها پیشتر کشور و زادگاه ترک زبانان بوده است و تا امروز هم در کنار ملت بزرگ ایران با زبانهای مختلف با دوستی و اتحاد سر کرده است. در طول هزار سال گذشته هم هزاران کتاب به زبان ترکی نوشته شده است که متاسفانه به دلیل ممنوعیت این زبان در دوران شاهنشاهی، اکثریت مردم ما از آن بیخبرند اما هزاران کتاب از این نوع در کتابخانههایدولتی، رسمی و شخصی در سرتاسر ایزان وجود دارد که امروز وقت آن رسیده است تا غبار از روی آنها زدوده شده و منتشر شوند و مردم به عمق و توانایی زبان و ادبیات ترکی ایران واقف گردند و با شخصیت های برجسته ی علمی – ادبی و اسلاف بزرگوار خود آشنا گردیم.
یکی از این بزرگان جارالله زمخشری مفسر بزرگ قرآن است که با نگارش مقدمه الادب، در جهت نزدیکی ملتهای ترک و فارس و عرب خدمت بزرگی به بشریت کرده است. این مفسر بزرگ، خواسته است مردمان فارس و ترک زبان را طوری با زبان عربی آشنا کند که توان خواندن و درک مفاهیم قرآن را داشته باشند. به همین دلیل کتاب ارزشمندی به سه زبان نوشته است که قرنها در سرتاسر ایران از استرآباد تا شوشتر در مکتبخانه ها تدریس می شد و این کتاب، سندی ارزشمند از هزار سال تدریس زبان و ادب ترکی در ایران است که سده ها در دست معلمان بوده است. در این کتاب عظیم، بیش از 20 هزار واژهی ترکی تدوین گشته است که امروزه برخی از واژگان آن از زبان ما خارج شده اند در حالی که همین واژگان در زبان مردم ترکیه به کار می رود و جای تاسف اینجاست که اگر ما امروز این واژگان را از مقدمه الادب و نه از زبان مردم ترکیه، وارد زبان ادبی ترکی ایران کنیم برخی صدای واویلایشان بلند می شود. اما این حق ماست که از واژگان هزار سال پیش کتابهایمان استفاده کنیم درست همانگونه که در سال 1354 صدها واژه ی فارسی از همین کتاب توسط فرهنگستان زبان فارسی وارد زبان ادبی فارسی در ایران شد.[1] لذا این حق را داریم که از کتب ارزشمند گذشته هایمان چون مقدمه الادب، دهها و صدها واژهی اصیل ترکی را برگزینیم و در ادبیات و زبان امروزیمان بکار بگیریم.
زبان پدیدهای جاندار و زنده و همواره در حال پویایی و گسترش است. زبان موجود زنده ایست که اگر ساکن بماند عقب مانده است. در ایران عزیز ما هزاران اثر از قدیم الایام به زبان ترکی در گوشه و کنار کشورمان موجود است که زیر غبار سدهها و دههها گم گشته است و ممنوعیت این زبان در دورهی طولانی از حکومت پهلوی چند نسلی از درس و آموزش آن محروم مانده اند و اگر نوحه و مراسم امام حسین (ع) نبود زبان ترکی در ایران از بین رفته بود. واقعا هم زبان ترکی را محرم و صفر زنده نگه داشته است.
اسناد فراوان داریم که زبان مردم آذربایجان در قرون اولیه اسلامی ترکی بوده است که از آن جمله می توان به چندین منبع فارسی اشاره کرد. اسدی طوسی در لغت فرس اسدی در برابر لغت "پالیک" می نویسد: "پای افزار بود و به آذربایجان چارق خوانند". [2] همین سند خود نمونهای است از رواج زبان ترکی در آذربایجان که آنچنان استوار بوده که اسدی بدان اشاره میکند تا سخن خود را تثبیت کرده باشد. اگرچه تاریخ نویسان معاصر به استناد و شیوه ی شاه فرموده به انکار زبان مردم آذربایجان شروع کردند اما به تصریح مورخان بزرگی چون طبری، یعقوبی، ابن خلدون، ابن خلکان و دیگران، آذربایجان "ارض الترک" یعنی سرزمین ترکان بوده است. بهترین سند هم ترجمهی فرمان حضرت علی (ع) در سال 40 هجری به "هشام ابن عتبه ابن الوقاص" والی آذربایجان و دستور به وی در باب آزادی دین نصرانیها و عدم بدرفتاری با آنان بوده که در سال 445 قمری در تبریز به ترکی ترجمه شده است و این ترجمه امروز در موزهی چهل ستون اصفهان نگهداری می شود.[3]بنابراین، نباید از ادبیات سه زبانه در ایران دچار شگفت زدگی شد زیرا از همان سده های نخستین هجرت، ادبیات در این سرزمین به سه زبان ترویج یافته است
دومین اثر ترکی در ایران را باید تفسیر کشاف توسط جارالله زمخشری دانست. زمخشری مفسر بزرگ قرآن که کتاب معروف وی با نام کشاف سدهها را درنوردیده و هنوز هم یکی از معتبرترین تفاسیر قرآن کریم شمرده می شود. کشاف شاهکاری است که بسیاری از عالمان معاصر بدان اعتراف می کنند. جالبتر آنکه این عالم بزرگ در بازگشت به وطن خود مورد استقبال مردم و هموطنان خود قرار گرفت و به خواهش آنان قرآن را با ترجمه ی ترکی به همشهریان خود هدیه داد. این نسخهی ارزشمند هم اینک موجود است. محققین بزرگی چون اِکمان، بارتولد، ساغول، سیمونف، توغان، اردوغان، ذوالفقار و محمداف بعد از تحقیقات فراوان نسخهی دست نویس زمخشری را تائید کرده و این ترجمه را یکی از نخستین ترجمههای ترکی دانسته اند که احتمالا حدود سالهای 530هجری نوشته شده است. این نسخه اینک در کتابخانه ی موزه ی آسیایی سن پترزبورگ با شماره 2475/332 نگهداری میشود.[4]
از نظر زبانشناسی و زبان ادبی بکار رفته در این ترجمه کارهای ارزشمندی صورت گرفته که هنوز در ایران مورد مداقه قرار نگرفته است و امید آنست که با تشکیل فرهنگستان و ایجاد دانشکده های ترکی در کشور عزیزمان به این مهم پرداخته شود.
امروز درد دیگری هم داریم و آن این است که وقتی ترک زبانی کلمات اصیلی بکار می برد داد برخی بلند می شود که چرا واژگان استانبولی بلغور میکنید؟! غافل از اینکه بسیاری از این واژگان جزو اصیلترین واژگان ترکی ایران هستند. از جمله می گویند کلماتی چون باشکان، باشباکان چرا استفاده میشود؟ همین کلمات را در مقدمه الادب می بینیم که باش خان به معنی رئیس یا خان اصلی به کار می رفته است. که در ترکی استانبولی چون خ نرمتر شده است به باشکان تبدیل گشته است. یا باشباکان همان باش باخان و باخان به معنی ناظر و نگرنده موجود است. جالب است بدانید که چندی پیش، آقای دکتری که برای مناظره در مورد روز زبان مادری آمده بودند می فرمودند پان ترکهای ایران واژگان ترکیه و آذربایجان را بکار میبرند. از جمله گفتند که کلمهی "باشکان" به معنی رئیس و "باشباکان" به معنی نخست وزیر را از ترکیه گرفته اند و استفاده می کنند و اصلا زبان ترکی آذری نیست. اینان کلمات را مقلوب می سازند و شکل دیگری به کلمات فارسی و عربی می دهند و فکر می کنند ترکی گفته اند!؟ اینان حق ندارند کلمات فارسی یا عربی را مقلوب سازند. من معتقدم لازم است اندکی تاریخ زبانمان را بدانیم. نگاهی بیندازیم که کتابی که اخیرا چاپ شده است. همین دو کلمه را من از کتاب مقدمه الادب، کتابی که حدود 935 سال پیش در ایران نوشته شده پیدا کردم و دیدم که همان "باشکان" به صورت "باش خان" و "باشباکان" همان باش - باخان است که "باخان" را به "ناظر" معنی کرده است و امروز در جکهوری آذربایجان، ناظر به معنی وزیر و ناظیرلیق را به عنوان وزارت انتخاب کرده اند. یا در همان ترکیه همین کلمات هستند که به دلیل تبدیل خ به ح و ک – در مواردی خاص، بدین صورت آمدهاند. بنابراین درست نیست که هر کلمهی نامانوس را مارک استانبولی بزنیم. بلکه بیاییم اندکی با زبان خودمان مهربان باشیم. می بینید که این واژگان در زبان ما ترکان ایرانی - آذربایجانی وجود داشته است اما به دلیل ممنوعیت زبان ترکی از زمان رضاشاه، بسیاری از این واژگان از حیّز انتفاع افتادهاند.
یکی از مهمترین آثار زمخشری کتاب مقدمه الادب اوست که به سه زبان عربی، فارسی و ترکی نوشته است. اکثر اندیشمندان و دانش پژوهان دنیای اسلام، مقدمه الادب را یکی از شاهکارهای ادبی شمرده و آن را با دیوان لغات التورک کاشغری مقایسه کرده اند. این اثر، یک کتاب آموزشی برای مکتبخانه ها بوده و در تمام سرزمینهای ایران - از استرآباد تا شوشتر که بیشترین نسخه های خطی در این شهرها استنساخ شده است جهت آموزش زبان عربی بوده است.
این کتاب در طی قرون متمادی در مکتب خانهها و حوزههای دینی به عنوان کتاب درسی مطرح بوده و هنوز هم ارزش علمی خود را حفظ کرده است. مقدمة الادب شاهد صادقي بر آگاهي وسيع او از زبان و ادبيات فارسي، همچنین تسلط وی بر زبان ترکی است. در اين کتاب در برابر بيش از پنج هزار واژهي عربي معادلهاي فارسي آورده شده است و واژههاي فارسي از هفت هزار در مي گذرد. در همین حال تعداد واژه های ترکی بالغ بر بیست هزار واژه می باشد که در پنج باب نوشته شده
امام در مقاله ای بعد از ترجمه ی این کتاب، می نویسد که فرهنگستان فارسی در سال 1354 صدها واژه ی اصیل را از مقدمه الادب انتخاب و وارد زبان فارسی نوین کرد. جای آن داردکه صدها و هزاران واژه های اصیل ترکی را از این کتاب و دیگر کتابهای کهن درآورده و وارد زبان معاصر خود سازیم و با بکار بردن آن واژگان، زبان خود را تقویت کنیم. در این اثر، در برابر واژگان و اصطلاحاتی همچون مکتب، شهر، مناره، قاریه، حمام، دیوار، شرق، غرب و... معادل های ترکی آنان را داده است که در اینجا به برخی از آنها اشاره می کنیم:
مکتب = اوغلان اوخور یئر
تاوان = ائوین کؤکه سی
شرق = گون دوغار یئر
غرب = گون باتار یئر
مسافرخانه = قونوقلوق ائو
مطبخ = آش بیشیرقو یئر[5]
و . . .
مقدمه الادب جزو نخستین آثار ترکی است که از نابودی هزاران واژه ای که امروز از زبان ما خارج شده ولی ارزش احیا و بازگشت را داراست در خود حفظ کرده است. صدها از این واژگان را ترکان آناتولی در همین قرن زنده کرده و توانسته اند زبان خود را تقویت نمایند و چرا ما اینکار را نکنیم؟ وقتی واژگانی چنین زیبا و باصلابت در زبان ما موجود بوده و یا خود زمخشری خلق کرده است و با معیارها و گرامر زبانمان هماهنگ است چرا بهره نگیریم؟ از این سری واژگان می توان به کلمات زیر اشاره کرد:
در اینجا تنها به تعدادی از این واژگان اصیل اشاره می کنیم و امید آن داریم که مورد اقبال خوانندگان عزیز قرار گیرد:
قادین: زن
یاورو: فرزند، اوشاق
کونولماق: حسد ورزیدن، کین داشتن
خورلوق: حقارت، آلچاقلیق
اسیرگه ین: باغیشلایان
تیلبه: خسته، مریض
یارین: فردا، صاباح
ییرقاماق: طراحلیق
کؤب: چوخ
اوجماغ: بهشت
اوجماق: تاسی، پیروی ائتمک
دامو: جهنم
سوجی: ایچگی، مایع
اوشنمک: ایرمک، یئتیشمک
خیریتماق: تبسم، گولمک
اسروک: سرمست
ککیز: پاک، تمیز
سویلو: اصیل، نجیب
توتساق: محبوس، زندانی
ککشک: واهی، ضعیف
آخچو: آخان، روان
توتو: دوتو، رهن (همان رهن و اجاره)
سورولوش: مساله
سیقان: قبر، مزار
اؤروندورولموش: منتخب، برگزیده
یاریشما: مسابقه
کؤکس: سینه
اؤگورمک: اصلاح
باییق: شوبهه، تردید
اکسیزده: بیردن بیره، ناگهان
اورمک: تزویج
اسمرله مک: سئچمک
آدا: جزیره
اؤیکن: ریه، شُش
درنک: انجمن
اورکر: اولکر، ستاره ی سهیل
یارین: فردا
یَیه: پیاده
دنیز: دریا
قیی: ساحل
سوسان: کنجد
بوغون: بند
اومجه: هیزم
سینیر: عصب، مرز، سرحد
نسنه: شئی
سوقاق: کوچه
توتساق: زندانتوتساقجی: زندانبان
سین: قبر، گور
اؤکجه: پاشنه
دامو: جهنم
اوجماق: بهشت
کؤبری: کؤپری: پل
طایی: دایی
طمر: دامار که در فارسی دمار از روزگار درآوردن از همین عبارت وارد فارسی شده است.
یانیتماق: جواب دادن
اَلچو: آهک
هلنک: ملاط
کورر: ماسه
قِسَج: انبر
ایگ: قوورا / سوهان
قُفا: دَلو
بکمز: دوشاب
دوتقون: چسب
درنک: انجمن
درنک یئری: مجلس
یازیشماق: مکاتبت
سؤیلشمک: مکالمت
ایر یا یر: سرود
ایرلایجی: خنیاگر
زمینه را برای احیای فرهنگ اصیل ایرانی فراهم آورد.
[1] مقدمه الادب، همت دکتر مهدی محقق، دانشگاه تهران، 1386.
[2] لغت فرس، تهران، 1337، ص 277.
[3] م. کریمی، ایراندا تورک ادبیاتی تاریخی، تهران، 1392، ص70.
گزارش آن را در روزنامه ی اطلاعات به شماره 21477 ص 4، همچنین شماره های 1682 و 1684 مورخه 11 و 13 آبان ماه 1377 مطالعه کنید.
[4] مجله ی ترجمان وحی، شماره 31، 1391، ص36.
[5] م. کریمی، تاریخ ادبیات آذربایجان، مجموعه ی 12 جلدی، ج 3، ص 233.
قیزیل قلم آذر Qizil Qelem...
ما را در سایت قیزیل قلم آذر Qizil Qelem دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : mrbkarimia بازدید : 271 تاريخ : جمعه 22 دی 1396 ساعت: 20:52