زن آذربایجان از دیروز تا امروز

ساخت وبلاگ

زن آذربایجان از دیروز تا امروز

ريشه­ هاي ظلم و ستمي كه هنوز در جوامع بشري، از شرق تا غرب، بر زن روا مي­شود در روابط جامعه مبتني بر استثمار نهفته است . ايدئولوگهاي بورژوازي، واژة برتري جنسي را براي توجيه نظام استثماري خود ابداع كرده ­اند تا بتوانند با تبعيض بين زن و مرد به استثمار مضاعف خود ادامه دهند. در نظام آنان، زن به عنوان « جنس دوم» ايفاي نقش مي­ كند. علم نيز در دست آنان وسيله است از جمله به كمك دو علم زيست شناسي و مردم شناسي از مرد دفاع مي ­كنند و به جاي آشكار كردن حقيقت، سعي در پنهان كردن آن دارند. به گفته اين افسانه سازان، زنان به دليل ساختمان بدني و وظايف مادري، از نظر فيزيكي ضعيف­تر از مردان هستند. اين مسئله را چنان طرح مي كنند كه عجز زنان ميراث دوران گذشته است كه او را بي­دفاع و وابسته به جنس برتر – مرد كرده است : به زبان ديگر : طبيعت و نظام آفرينش مسئول محكوميت هميشگي زن و حقير شمردن اوست .

روشن است كه مؤنث و مذكر از نظر فيزيكي با يكديگر فرق دارند اما اين ستم را پروردگار و طبيعت بر زن روا نداشته است بلكه اين ستم نتيجة نهادهاي اجتماعي و قوانيني است كه به دست مردان در جوامع پدرسالاري و طبقاتي ايجاد شده است و گرنه در اجتماعات اولية بشري وجود نداشته است.

طبيعت و انسان را خدا آفريد و كار ، آنرا مي­سازد و مي­پرورد . اساساً حيوانات بردة طبيعت هستند اما انسانها اين رابطه را معكوس كرده­اند. انسان از طريق تلاش در طبيعت نفوذ كرده و كنترل آنرا در دست گرفته است. امروزه دانشمندان مردم­شناسي از جمله شرودواشبورن (Scherood Washburn )، ويليام هاولز ( William Howells )، كنت وكلي (enneth Oakley ) ، گولدن چايلدا ( Goldon Childe ) به نظريه كار و تحول انسان حيواني به انسان سازنده و متفكر پرداخته اند . به نظر اين انديشمندان به موازات تغييراتي كه انسان در محيط زيست خود ايجاد كرده ، در طبيعت داخلي خود نيز تغييراتي به وجود آورده است كه از همه مهمتر، خوي اجتماعي انسان جايگزين واكنشهاي حيواني او گرديده است. انسان با فعاليتهاي توليدي شكل گرفته و تا جايي تكامل يافته است كه ديگر بندة ساختمان فيزيكي و بيولوژيكي خود نيست بطوريكه مارشال سالينز ( Marshall Sahlins ) ميگويد: «آزاد شدن اجتماع انساني از كنترل مستقيم عوامل بيولوژيكي تحول عظيمي بود، زندگي اجتماعي انسان توسط فرهنگ انسان، تعيين مي­ شود نه از طريق ساختمان بيولوژيكي او». اين نظريه نقطه شروعي است كه افسانه «ساختمان بدن زن تعيين كنندة سرنوشت اوست» را به باد فراموشي مي­ سپارد.

به همين خاطر حيوان ماده معمولاً باهوشتر ، زيرك­تر و حيله ­گرتر از حيوان نر است.

شكارچيان معترفند كه حيوان ماده اي كه به همراه بچه­هايش باشد محتاط تر و خطرناك تر است . نظريات انديشمنداني چون رابرت آردري ( Robert ARDREY ) رابرت بريفالت (Briffaut Robert) سر سالي ذوكرمن ( Sir Sally Zucheerman ) مؤيد سخنان ماست.

در جمع­بندي صاحب­نظران « نظريه زهدان »، زنان در مبارزه براي بقاء به خاطر قدرت توليد مثل از امتياز خاصي برخوردار هستند و لذا در مرحله گذار از ميمون به انسان، اين ماده بود كه رهبري را بر عهده گرفت و از طريق فعاليت كاري از شيوه زندگي طبيعي به شيوه زندگي انساني تحول يافت. بشر از طريق زاد و ولد از دنياي حيواني به اجتماع مادرسالاري انسانهاي عهد باستان رسيد اما اينك زن در دوره پدرسالاري، به بهاي از دست دادن ارزشهاي انسانيش در زندگي فعال اجتماعي، صرفاً مجبور به انجام تعهدات مادري گرديده است.

مادر در طول تاريخ، وظيفه بزرگ حفظ جوامع را هر چند كوچك و خرد به عهده داشت اما بعدها همكاري بنام پدر براي مادر مي­يابيم و اين همكاري زماني آغاز شد كه مردان از غرايز حيواني آزاد شدند و رفته رفته صفات مشخصه انساني را برگزيدند و اين تحول مرد، صورت نمي­گرفت مگر اين كه زن او را متحول كرده باشد .

زنان كاشف و مبدع كشاورزي بوده و توانسته­اند به مرور زمان برخي از حيوانات را اهلي سازند و از نيروي آنها براي غذا، پوشاك و كار استفاده نمايند. ويل دورانت قسمت اعظم پيشرفتهاي اقتصادي در اجتماعات ابتدائي را به دست زنان مي ­داند.

ريسندگي و بافندگي، دوخت و دوز، كوزه ­گري، سبدبافي، درودگري و خانه سازي از ابداعات زنان است. وي به صراحت مي­گويد: كانون خانوادگي را نيز زن بوجود آورده و بتدريج نام مرد را در فهرست حيوانات اهلي وارد كرده، به او ادب آموخته و هنر معاشرت و آداب اجتماعي را كه بنيان معرفت ­النفسي و ملاط مدنيت است به او تعليم كرده است.

زن در جوامع ابتدائي با توجه به وضع خاص خود در كشت كشاورزي، رام كردن حيوانات ، نگهداري از فرزندان و تشكيل نخستين جوامع انسانی در مسائل مختلف زندگي برتريهايي به دست آورد. در دوراني كه فراهم آوردن غذا به همان اندازه مصرف بود فرقي بين افراد خانواده وجود نداشته است اما وقتي پاي كار و تلاش به ميان مي آيد مادر قدم جلو مي­نهد و براي رعايت عدالت در بين افراد جامعه كوچك خود كه متشكل از والدين، فرزندان، خواهران و برادران بوده است مادر به عنوان رهبري كننده و توزيع كننده غذا بين آنها ايفاي نقش مي ­كند . هموست كه وقتي مردان براي شكار بيرون رفته اند مسئول روشن نگهداشتن آتش، پخت و پز، جمع كننده نباتات و هيزم و ميوه و خوراكي است و مردان مسئوليت شكار، دفاع از حريم خانواده و كارهاي زمخت و خشن را به عهده دارند. اين دوره، دوره مادر سالاري است.

دوره مادر سالاري زياد طول نمي كشد زيرا مرد به خاطر قدرت جسماني و دفاع از خانواده در برابر هجوم قبايل ديگر اهميت پيدا مي­كند چون در اين دوره دفاع و جنگ عمده شده است و رياست دفاع از خانواده را مردان برعهده مي گيرند، فلذا رهبري خانواده نيز به دست مرد مي افتد. با گذشت زمان مسئله كوچ و اسكان، هجوم و دفاع عمده تر شده رهبري پدر نيز عمده تر مي گرديد، مرد بيشتر اهميت يافت اما هنوز زن و مرد از حقوق برابر برخوردار بودند.

برافتادن مادرشاهي يا مادرسالاري، شكست تاريخ جنس مؤنث بود. مرد فرمانروايي نه تنها قبيله بلكه خانه را به دست آورد و زن تنزل مقام يافت و برده شد. ارزش اجتماعي زن در گرو تعداد فرزندان، به ويژه فرزندان ذكور بوده است و گاه مردان زنان متعدد را زير سقف گرد مي ­آوردند. اما يكتا همسري پيشرفت عظيم تاريخي بوده است كه انسانها بدان دست يافته اند.

اين روند تقسيم كار در ميان همه ملل جهان كمابيش يكسان بوده است. آثار بدست آمده از نياكان ما حكايت از اين دارد كـه زنــان از استقلال خوبي برخوردار بوده ­اند. زنان سومري حتي به مقام مَلِكي مي ­رسيده ­اند. در ميان تركان اورال آلتايي، بسياري از حــاكمان و فـرمانروايان زنان بوده ­اند. زنان همدوش مردان در كارزارها مي ­جنگيده و از ايل و زمين خود دفاع مي­ كرده ­اند. آثار مكشوفه از گذشتگان نشانگر ايــن است كــه زن و مرد تـــرك دست در دست هــم زنــدگي و حـكومــت را مي ­چرخانيده ­اند.

آثار به دست آمده ار سرمتها و سكاها نشان مي­ دهد كه زنان همچون مردان داراي حقوق برابر بوده و از احترام مساوي برخوردار بوده ­اند. آثار كشف شده از سه هزار سال پيش در سرزمينهاي ترك­نشين كه شامل زينت آلات ، مجسمه ­هاي مختلف انسان و حيوانات به ويژه مجسمه ­هاي اسب و گوزن و ظروف سفالي داراي نقش و نگارهاي برجسته، فرش و قالي، كمربند، گيره، سينه بند و غيره نشانگر اين است كه چه مردان و چه زنان لباس هاي گشاد مي پوشيده اند شلوار از لباسهاي اصلي مردان و زنان بوده است مجسمه يا نقش و نگاري از پيكره زن بدست نيامده است كه نشان ندهد لباس براي دلربايي و طنازي بوده باشد يا قسمتي از پيكره زن پوشيده نباشد .

آثار تمدن 1500 سال پيش از ميلاد مشابه تمدن سمريها با فرهنگ و تمدن ماوراء قففاز مرتبط مي گردد و مركز آن گنجه و قره ­باغ بوده است. آثار به دست آمده از قرن هفتم پيش از ميلاد نشانگر اسكان سيتها در قفقاز و آسياي صغير است . بسياري از باستانشناسان قسمت عظيمي از مفرغ هاي مكشوفه در قفقاز را به سيتها و سومريها نسبت مي­ دهند؛ دانشمندان و باستانشناسان با تكيه بر اين آثار به برابري حقوق زنان و مردان اشاره مي­كنند. همچنين در آثار چيني، به ويژه در اثر مورخ معروف چين، (سوماتسين) از وضع ظاهري زنان در حكومت هيونگ نوها در قرون پيش از ميلاد سخن رفته است. سوماتسين از شجاعت، پاكدامني زنان سخن مي­راند، به جنگجويي آنان اشاره مي ­كند و اظهار مي ­كند كه لباس زيباي آنان تمامي اندامشان را مي ­پوشاند و از نظر اجتماعي بين پسر و دختر اختلافي نبود. دختران همچون پسران در ميدان جنگ رشادت نشان مي­دادند. شمشير مي­زدند و اسب مي­راندند و در رهبري و دفاع از ايل و قبيله دختران و پسران از هم قابل تشخيص نبودند. يكتا همسري صفت ثابتي است كه در طول تاريخ در ميان همه قبايل ترك جهان جلب توجه مي ­كند. تنها بعد از ظهور اسلام است كه تعداد زوجات را مي­ توان در ميان تركان يافت .

زنان در میان گوتتی­ها از احترام خاصی برخوردار بوده­اند. همچنانکه گیرشمن می ­گوید در قشون گوتتی­ها زنان نیز شرکت می ­کردند و از وطنشان دفاع می ­نمودند. به گفته ­ی او زنان در کل در اجتماعات مردم گوتتی ارزش والائی داشتند.

داستان گیل گمیش شاید قدیمی ترین داستان انسان باشد که به صورت الواح نوشته در 4000 سال پیش از میلاد نوشته شده و امروزه از خویشاوندی سومریان با ترکان سخن به میان می آید.

در داستان ماناس از قهرمانان قیرقیز، زن نگهدار ناموس ایل و ملت است. در میان قزاقها ارزش زن را می­توان در این ضرب ­المثل یافت که: نخستین غنای انسان سلامتی و دومین غنای او زن است.

ابن بطوطه می نویسد: اینجا به حال غریبی برخوردم و آن احترامی است که ترکان به زنان خود می­گذارند. در اینجا ارزش زنان بسی والاتر از مردان است.

در اجتماعات ترکان پیش از اسلام کاری بی اذن و وجود زن انجام نمی گرفت. زن، مکمل مرد به شمار می آمد. او همواره در کنار مرد بود. در کنار خاقانهای ترک در برابر ائلچیان خارجی همواره همسر خاقان نیز حضور داشت. در مراسم مختلف عبادی – سیاسی، زن در سمت چپ خاقان می ­نشست. تاریخ نشان می ­دهد که مقاوله نامه ی هونها - مته خان با چینیان را همسر مته خان امضا کرده است.

ابولغازی بهادرخان هم در کتاب معروف شجره التراکمه از هفت زن بزرگ که به مقام خاقانی دست یافته اند نام می برد و نام آنان را : بوینو اوزون بورلا، بارچین، سالور، شاباتی خاتون، کونین کورکلی، کوچه بولادی، قوغاتلی خانیم می شمارد.

در اسطوره ها و داستان ها:

در اسطوره های تورکان، زنان سیمای برجسته و مهمی دارند. سیمای زنان در داستان گیل گمیش بسیار زیباست. در این داستان که به دوره سومری – تورکی تعلق دارد برابری زنان با مردان مطرح است. از این گذشته، در داستان اوغوزخان نیز علاوه بر همسر اوغوز، زنان دیگری چون دیب باقوی و دیگران چهره های شاخصی از زنان هستند که با رفتارهای انسانی و تدبیرهای زیبا در کنار همسران خود و بطور همسان در فعالیت های اجتماعی ایفای نقش می کنند. در داستان های ماناس . آلپامیش نیز زنان رفتارهای غرورآفرین از خود نشان می دهند. در داستان های کتاب دده قورقود نیز زنان دوشادوش مردان در کشتزارها، میادین جنگ عقب تر از مردان نیستند بلکه دوش بدوش آنان در کارزارها سوار اسب می شوند، شمشیر می زنند و تیراندازی هنر و مهارت خود را به رخ می کشند. زنان داستانهای کوراوغلو چی زی از مردان کم ندارند. در همه ی این داستان های اسطوره ای و حماسی سیمای زیبایی از زنان را مشاهده می کنیم.

در فرهنگ حماسی ایران – شاهنامه مشخص ترین نمونه­ی آن- سلطه ی مردسالاری کاملا مشهود است. رستم با تهمینه ای که تنها یک روز دیدار داشته اند و مطمئن هستند روز دیگری هم در کار نیست با اینحال ازدواج می کنند و صاحب فرزند هم می شوند!؟ در تمام حماسه های پارسی از زال تا ساسانیان، زن فرمانبردار است و مرد سالار. بر خلاف ترکان که زم اعتبار و ارزش خود را تا بعدها – حتا تا زمان صفویان حفظ می ­کند. پارسیان ازدواج با محارم را نیز می ­پذیرند. این نوع ازدواج در شاهنامه بوضوح تشریح می ­شود. کمبوجیه با خواهر خویش ازدواج می­کند، بهرام چوبین دلباخته ی خواهر خویش است؛ این امر آنچنان در بین ایرانیان رواج دارد که فردی چون کریستین سن دلیل این ازدواجها را "حفظ اصالت و نسب ایرانیان"! می­داند. در این جامعه چند همسری نشانه ­ی شایستگی مردان شمرده می­شود. خسرو پرویز در یک زمان با سه زن – مریم دختر قیصر، شیرین و گردیه ازدواج می ­کند. بهرام چوبین در آن واحد با چهار دختر پیوند زناشوئی می­بندد.

برعکس در میان ترکان تک همسری رایج است و وفاداری از ارزشهای اصلی دختران و زنان شمرده می شود و مردان نیز پایبند به تک همسریند. اما گاهی ازدواج برای حراست از سرزمین مادری تا حفظ مردم از کشتارهای دشمنان با رقیبان نیز مورد پذیرش قرار می­گیرد. پیران ویسه سپهسالار توران، دختر خود جریره را به عفد ایرانی – سیاوش درمی آورد. حتا افراسیاب به ازدواج دخترس فرنگیس با سیاوش – هر چند که ناخرسند است – رای می ­دهد. ترکان با چنین ازدواجهایی می­خواستند بذر صلح و دوستی بکارند و آشتی بین سران دو حکومت بپاشند. نه تنها در حماسه ­ها و داستانها، بلکه در تاریخ نیز چنین اوامری را می­بینیم: خاقان ترک دخترس را به ازدواج انوشیروان درمی ­آورد تا از جنگ و خونریزی بین ترکان و ایرانیان جلوگیری کند. هر چند که در این حرکت تاریخی نیز انوشیوان نهایت حقه بازی و سیاسی را نشان می ­دهد.

در شاهنامه هم روابط زنان تورانی در برابر دلاوران پارسی قابل تامل است. از سوی دیگر زنان سبکسر و هوسباز در حماسه های ایرانی کم نیستند. از سودابه تا ویس زنان زیادی هستند که صرفا به دنبال هوسبازی های خویشند. اما زنان ترک مادرانی فداکار، همسرانی وفادار و انسانهایی والامنش هستند.

نگاهی به تاریخ

ترکان قبل از اسلام بدون رای زن دست به کاری نمی زدند. در مراسم عبادی و سیاسی زنان همردیف مردان در جلسات می نشستند. گزارش تاریخ نشان می دهد که وقتی مته خاقان در سال 227 قبل از میلاد بر تخت نشست هنگام عقد قرارداد با چین، همسرش در دست راست او نشسته بود و او بود که این قرارداد را امضا کرد.

تومریس دیگر زن حکمران ترکان – ساکاها بود که انتقام خون همسر و فرزندش را از کورش گرفت. روایت هرودوت – پدر تاریخ از تومریس نشانگر این روایت است که بقولی در کنار رود ارس دست بدین انتقام زد و روایتی دیگر این رفتار در کنار رود جیحون اتفاق افتاده است. تاریخ علاوه بر زیبایی تومریس از شجاعت، کاردانی و تدبیرهای نیک او نیز یاد کرده است.

نخستین زنی که در تاریخ از او نام برده شده است ایل بیلگه است. ایل بیلگه یک چهره ی تاریخی در تاریخ سلسله ی گؤگ تورکان است و همسر خاقان ترک – ایلتیریش بوده است. می دانیم که بومین خاقان بنیانگذار سلسله ی شکوهمند گؤگ تورک در سال 552 میلادی بر تخت سلطنت نشست. بومین خان اگر لقب خاقان می گیرد، ایل بیلگه نیز لقب خاتون را بدست می آورد. در عین حال، ایل بیگه به پاس خدمات ارزنده اش به مردم، لقب "ایلتیریش" به معنی "متحد کننده ی مردم" دریافت می کند. بطوری که در کتیبه اورخون از ایل بیلگه و خدمات شایسته ی وی نیز یاد شده است. برپایی این کتیبه به سال 692 م بوده است.[1]

در دنياي اسلام نه تنها اولين سلاطين و رهبران زن چون آلتين جان همست توغرول بيگ سلجوقي، گوهر خواهر آلپ آرسلان سلجوقي، تركان خاتون همسر ملكشاه سلجوقي (١٠٧٢ م)، رضيه سلطان (در دهلي – ١٢٣٦ م)، شجر الدر (در قاهره – ١٢٥٠ م) نائبه اينانج خاتون از ارمنشاهان، نائبه بي بي تورخان از دولت سالغوري و... همگي ترك مي باشند، بلكه زنان ترك به تنهائي بيش از ٩٠ درصد كل دولتزنان و فرامروايان زن در غرب آسيا و سراسر تاريخ اسلام را تشكيل مي دهند.

در آغاز دوره دول تركي در تاريخ ايران يعني همزمان با حاكميت دولت تركي غزنوي، زنان ترك اغلب بطور غيرمستقيم و در خلال اقدامات سياسي، مانند مساله جانشيني سلاطين، سياست نزديكي با دولتهاي همجوار، عقد معاهدات صلح و نظير آن ايفاي نقش ميكرده اند. در اين دوره ازدواجهاي سلاطين با دختران حاكم نيز (مانند ازدواج دختر اتابك سعد ابن زنگي ملكه خاتون با سلطان جلال الدين خارزمشاه٫ ازدواج آبيش خاتون با منگو تيمور پسر هلاكوخان) رواج داشت كه بيشتر جنبه سياسي و مادي داشته و بمنظور نزديكي به سلطان و يا تشديد رابطه دوستي با او بوده است. نام بسياري از زنان اين دوره كه در توطئه ها شركت و يا به لحاظ با سوادي، پارسائي، خانه داري و خدمت به دستگاه غزنويان معروفيت كسب مي كرده اند در تواريخ ثبت شده است. پس از آن در دوره دولت تركي سلجوقي، بتدريج زمينه گسترش فرهنگ تركي و نفوذپذيري سنن ايلي كه عاري از تظاهر و تعصب مذهبی بودند مهياتر شد و در بسياري از موارد زنان ترك قدرت و مقامي را كه در سرزمينهاي موطن خود داشتند باز يافتند. در تواريخ مربوط به اين دوره، زنان ترك به سلطنت و حكومت رسيده و يا زناني كه مستقيم يا غيرمستقيم در كار سلطنت شوهران يا فرزندان خود شريك بودند بسيار فراوان است.

از افول دوره تركي- آذربايجاني ايلخاني تا تشكيل دولت تركي تيموري، اين ميان "قوتلوق خان خاتون" (٢٥ سال حكومت كرده است)، "حُسن شاه پاشا خاتون" (١٠ ماه حكومت كرده است)، "مخدوم شاه قوتلوق خاتون" (٩ سال حكومت كرده است) كوردوجين (همسر بانفوذ سويورقاتميش)، آبيش خاتين (بانوي مقتدر قراختای)، شاه عالم (دختر كوردوجين، همسر ايلخان مغول) كه از نامداران تاريخ سياسي ترك هاي ايران ميباشند قابل ذكرند. دوره سالغوريها نيز مانند اكثر ديگر دولت هاي تركي به داشتن حكمرانان زن مشهور است. در ميان سالورها زناني مانند "بورلا خاتين" و "سالور بارچين" كه به امارت رسيده اند ديده ميشود.

مارکوپولو، ابن بطوطه، ابن فضلان مدتی در میان ترکان بوده و همواره از عفت، متانت و پاکی زنان ترک سخن گفته، نبودن زنا و فحشا را تاکید کرده اند.

زنان در حکومت های ترکان به مقام خاقانی و سلطانی نیز دست یافته اند از جمله ابوالغازی بهادرخان در کتاب شجره التراکمه از 7 زن که به مقام خاقانی رسیده اند نام می برد که عبارتند از: ابولغازی بهادرخان اؤز کتابی شجره التراکمه ده 7 قادیندان آد آپاریر کی تورکلر آراسیندا خاقانلیق ائتمیشلر. بو 7 قادین عبارتدیر: بوینو اوزون بورلا، بارچین، سالور، شاباتی خاتون، کونین کورکلی، کوچه بولادی، قوغاتلی خانیم.

در کنار اینها نمی توان از زنانی چون آلان قوا ، هوآلون اوجین ، دیناخاتون، برته اوجین، توراکیناخاتون، قتلغ ترکان، پادشاه خاتون، بغدادخاتون، دلشاد خاتون نامی نبرد که شخصیت های برجسته ی تاریخی بودند و کارهای ارزنده ی آنان هنوز در اوراق تارخ باقی مانده است.[2]

ماکوپولو از جمله سیاحانی است که در میان ترکان به سیر و سفر پرداخته و از برابری زنان با مردان در حقوق انسانی سخن رانده است و روایاتی از مشاهدات خود نیز آورده است[3].

همچنین نباید از سیمای ارزنده ی زنانی چون تورکان خاتون، آبش خاتون، جان بیگیم قاراقویونلو و دهها تن دیگر نام نبرد.

در کتاب دده قورقود زنانی چون بورلا خاتون، سالجان بانو و دیگرانی هستند که بعنوان زنانی زیبا و باتدبیر، قهرمنان و وفادار، مادرانی مهربان و فداکار در همه ی عرصه های زندگی ایفای نقش می کنند و در هر 12 داستان این اثر کلاسیک دوش بدوش مردان در آبادانی وطن، رفاه ملت و حتی در میدان های جنگ علیه بیگانگان و متجاوزان شمشیر بدست می گسرند، بر گرده ی اسب سوار می شوند و علیه یاغیان می تازند. در میان تمام سیماهای زنان موجود در این اثر سترگ، هیچ زن منفی دیده نمی شود.

سيماي زن در داستانهاي كوراوغلو

يكي از زمينه هاي فرهنگي بسيار غني و گسترده مردم آذربايجان كه در آن سيماي غرورآفرين و زيبايي از زن به تصوير كشيده شده است داستانهاي حماسي كوراوغلوست. در اين داستانهاي سراسر قهرماني و حماسي، مبارزه براي دفاع از ميهن، آزادي و آبادي كشور. با مبارزه براي تشكيل خانواده پيوند محكمي دارد. در مجموعه اين داستانها عشق، اصل بنيادين زندگي را تشكيل مي دهد و مبارزه در راه ميهن و مردم هرگز از عشق و زندگي به كنار نيست و خانواده هاي قهرمانان بر اساس ميل و علاقه متقابل زن و مرد به وجود آمده است.

حوري خانيم پاشاي قارص كه همسر ايواز مي گردد.

محبوبه خانيم پاشاي روم با بللي احمد ازدواج مي كند.

رقيه خانيم دختر علي قلي خان كه همسري ممد گرجي اوغلو را مي پذيرد.

ليلي خانيم برادر زادة پاشاي روم با توپ داغيدان ازدواج مي كند.

شيرين خانيم برادر زادة پاشاي روم با ده لي حسن ازدواج مي كند.

دنيا خانيم و بلغار خانيم دختران حسن پاشا هستند كه اولي همسر عيسي باللي و دومي همسر ده لي حسين مي شوند.

و دختران ديگري كه هر كدام راه چنلي بئل را در پيش مي گيرند و با مردان علاقة خود ازدواج مي كنند .

داستانهای کوراوغلو نه تنها در میان ملت های ترک، بلکه از جوار دیوار چین تا کشورهای بالکان در میان ملتهای غیر ترک نیز رواج یافته است. واریانت های مختلف این داستنانها را می توان در بین بلغارها، مجارها، تاجیک ها، ارمنی ها، گرجی ها و دیگران یافت در عین حالی که تمام ملت های ترک از ترکمن و ازبک، قزاق و قیرغیز تا مغول و دیگران می توان یافت. در تمام این داستانها، زنان نقشی زیبا دارند. آنان در عین حال که در زیبایی بی همتایند در اداره ی چنلی که نمونه ای از یک جامعه ی سوسیالیستی را به ذهن متبادر می کند شریکند و برای اداره ی بهتر آن تدبیر می اندیشند.

در داستانهاي حماسي كوراوغلو ، نگار نماينده زني است با تدبير، كه تدبيرش برنده تر از شمشير كوراوغلوست. او كه دل به عشق كوراوغلو سپرده ، به دلاوري و جوانمردي او نيز باور دارد و در نهايت به آرمانهاي او نيز پاي بند شده و تا آخر عمر يار و همدم او باقي ماند . نگار شريك و غمخوار زندگي پر از هيجان و مبارزه كوراوغلوست و يكي از حافظان و مدافعان نظام اجتماعي چنلي بئل .كوراوغلو مرد رزم است و گاه دچار اشتباهاتي مي گردد و در كنار او نگار زني است كه همه مسائل مبارزه را زير نظر دارد ، حتي مسائل رواني دلاوران از نظر تيزبين او پنهان نمي ماند . رهنمودهاي دور انديشانة نگار ، دلاوران را از خطا باز مي دارد و در حقيقت سياست چنلي بئل در دست تدبير اوست و ديگران مجري تدبير اويند.

گاه كوراوغلو مرتكب خطا مي گردد و نظام اجتماعي چنلي بئل دچار سردرگمي شده و تا حد اضمحلال پيش مي رود. در اين مواقع تدبيرهاي خوب نگار از فروپاشي نظام ممانعت مي كند.

نگار تجسمي از زيباترين زن آرماني مردم آذربايجان است؛ نجابت پاكدامني، مهرباني، دلاوري و زيبايي نگار صرفاً مي تواند آفريده ذهن خلاّق و آرمانخواه ملتي باشد كه قرنها در سايه برابري زن و مرد به زندگي شرافتمندانه خود تداوم بخشيده اند .

مورد ديگري كه در اين داستانهاي حماسي حائز اهميت است عدم داشتن فرزند توسط نگار است. نگار مادري است مهربان كه از داشتن فرزند محروم است. اين احساس مادرانه در ايـن داستــانها چنان جاندار تصوير شده است كه خواننده را متأثر مي سازد. او كه محروم از اين نعمت خدادي دست مهر مادريش را به فرزندي برومند مي بندد و ايواز را به فرزندي مي پذيرد. مهر مادري او به تمام قهرمانان ايل و وطنش تقسيم مي گردد و نگار به سان مادري فداكار، مدبر و عاقل تجسم مي يابد و الگويي مي شود براي همه زناني كه در اين جامعة آرماني به مبارزه و زندگي دل بسته اند.

در ادبیات

بانو مهستی شاعر بلند آوازه ی آذربایجان، سیمایی بسیار ارزنده دارد. او با افکار بلندش مدافع حقوق زنان بوده و در 850 سال پیش اندیشه های انسانی را پیش کشیده است. معاصر او نظامی گنجوی نیز در خمسه ی خود طرح یک جامعه ی آرمانی را ریخته و در آن نقش زنان را بارز و زیبا به تصویر کشیده است. در هر یک از داستان های او زنان نقش اساسی ایفا می کنند. در اسکندرنامه، اسکندری که برای خلق اوتوپیا یا مدینه ی فاضله به فتح دنیا موفق شده است و از مقدونیه تا چین را فتح کرده است در آذربایجان و در بردع به جامعه ای برمی خورد که نوشابه – دختر آذربایجانی کشوری را اداره می کنند که اکثر حاکمانش زنان هستند و چنان عدالتی بر جامعه حاکم است که "اگر شیر مرغت بباید در اوست". این فاتح جهان که در نقش پیامبر و فیلسوف نمایانده می شود در برابر این دختر آذربایجان زانو می زند و جامعه ی آرمانی خود را می یابد. برای همین هم موقع برگشت می میرد.

در هفت پیکر نیز شاه ایران – بهرام گور شاهی عیاش است که هر بار که در منجلاب خوشگذرانی است فاجعه ای در کشور رخ می دهد. اما عشق دختر آذربایجانی – گو.ل اندام او را از این منجلاب نجات می دهد. او را واردار می کند تا تاج شاهی را دوباره به چنگ آورد و چنین نیز می شود. یا در خسرو – شیرین، خسرو پرویز شاه ساسانی چنین وضعی دارد و دختر آذربایجان او را از ذلت به اوج می رساند. نظامی خود زنی بنام آفاق دارد که حاکم دربند او را بعنوان کنیز بدو هدیه داده است؛ اما نظامی هرگز به چشم کنیز بدو نمی نگرد بلمه دل بدو داده و تا پایان عمر به او وفادار می ماند. آفاق خود هنرمندی است که ساز می زند و داستان می سراید و نظامی نخستین بار داستان شان قیزی را از او شنیده و نسخه ی خطی این اثر مربوط به سال 243 قمری را از او دارد.[4]نظامی در نگارش خمسه توجه خاصی بدین اثر داشته است.

در ادبیات حروفیه نیز زنان نقش بسیار زیبایی دارند. دختر فضل اله نعیمی تبریزی بانی طریقت حروفیه و همسر عمادالدین نسیمی است که نه تنها شاعر است بلکه در مبارزه ای که در زمان جهانشاه قاراقویونلو برپا کرد به همراه 500 نفر در تبریز در آتش سوزانده شد. اما اشعار حروفیه تماما در پرداختی بسیار زیبا از زنان دارد که در هیچ دوره از ادبیات جهان چنین نقشی به زنان داده نشده است. زن در ادبیات حروفیه خالق هستی و زندگی بخشس انسان و انسانیت است. فریادهای اناالحق در این ادبیات مفهومی عمیق و در ستایش از مقام زن را داراست. "سنی بو علم و کمالیله گؤروب، قورخدولار حق دئمه یه، دؤندولر انسان دئدیلر".

550 سال پیش نیز مهری خاتون دیگر شاعر آذربایجان مقام زن را در ادبیات به درجه ای عالی از انسانیت رساند. در 2550 سال پیش بان و خورشید ناتوان دختر حاکم قره باغ، ضمن آنکه شهر شوشا را به اوج آبادانی رساند و امور خیریه را رونق داد با اشعار زیبایش نقش زنان را ماندگار ساخت. هرچند که ارمنی های متجاوز در 30 سال گذشته در ویران کردن عمارتها و آبادانی های ایجاد شده توسط وی تلاش کردند و جز غارت و ویرانی از خود چیزی باقی نگذاشتند با اینحاق، هنوز هم یادگارهای این دختر شوشا جلوه گر تمام زیبایی های این سرزمین از خطه ی آذربایجان است. البته از میان صدها شاعر و سخنگوی زن در ادبیات آذربایجان نمی توان در این فرصت اندک جز نامشان یاد کرد و باید از بزرگانی چون: فاطمه کمینه، پروین اعتصامی، آقابیگیم، فاطمه آنی، عاشيق پري، و . . . نام برد.

و امروز هم زنان شاعر آذربایجانی ایفای نقش می کنند و ادبیاتی ماندگار چه به شعر و چه در قبای داستان و رومان و بررسی های علمی اجتماعی و سیاسی عرضه می دارند که می توان ازر سحر، نگار، رقیه کبیری و صدها تن دیگر نام برد.

اگر روند تاریخی را در نظر آوریم باید از سیمای زنان مبارز دوران مشروطه نیز یادی بکنیم. اوراق تاریخ از زنانی سخن می گوید که در میان مردان مدافع انقلاب مشروطه، چهره های ارزشمندی از زنان نیز وجود دارند. این زنان رهبری حرکت ها و اعتراضهای مردمی را بر عهده گرفته و بخوبی از عهده ی آن برآمده اند. از چهره های معروف این دوره باید از زینب پایا و زری خانم نام برد. زینب پایا جوانان، زنان و مردان را دور خود جمع آورده و در برابر داروغه ها به انبارهای محتکران هجوم آورده و اموال احتکار شده را از دکانها و انبارها بیرون کشیده و بین مردم تقسیم کرده است. او را تمام مردم شهر بعنوان زنی مبارز و طرفدار خلق می شناختند و برایش شعرها سروده و با آهنگ در کوچه و بازار می خواندند.

زری خانم نیز از زنان مبارزی است که در برابر قلدرهای خارجی ایستادگی کرده و فتنه های ارامنه ی متجاوز را بارها دفع نموده و ترانه هایی که مردم در تعریف او سروده اند امروز هم وزد زبان مردم است. زنانی اینچنین در آذربایجان کم نبوده اند و نمی توان از قهرمانی های کسانی چون ریحان سخن نگفت. در انقلاب مشروطه و در دوره های نزدیک بدان و در تمام سرزمین های این مرز پرگهر داستان های پر رمز و رازی از این مبارزان ورد زبانهاست.

زنان و دخترانی که در سنگرهای مبارزه علیه استبداد و تجاوز بیگانگان حضور داشته اند فراوانند. از جمله مورخان از دخترانی که برای پیروزی انقلاب مشروطه لباس مردانه بر تن کرده و حتی در سنگرهای ستارخان حضور یافته اند گزارشها داده اند. نمونه ای از این دختران که احمد کسروی هم گزارش کرده در سنگر ستارخان بوده است که چون زخمی می گردد همه اصرار دارند زخم او پانسمان گردد و لذا لازم بود پیراهنش را درآورد. ولی او نمی پذیرد. وقتی خبر به ستارخان می رسد ستارخان دلیل نپذیرفتن پانسکان و معالجه را می پرسد و آگاه می گردد که او دختر است. اشک در چشمان او جمع می گردد. زنان آذربایجان برای دفاع از انقلاب هم در راس کمیته ها قرار گرفته، انجمن های مختلفی از نسوان تشکیل داده اند.

زنان دوره حکومت ملی

در دوران حکومت ملی آذربایجان در بین سالهای 1324 و 1325 نیز زنان آذربایجان در میدان مبارزه و میادین علم و ادب حضوری فعال داشته اند. حکومت ملی برای نخستین بار شرکت در انتخابات را حق قانونی زنان دانسته و به اجرا گذاشته است. زنان می توانستند هم انتخاب کنند و هم انتخاب شوند. البته فراموش نکنیم که قبل از حموکت ملی، شیخ محمد خیابانی نیز این حق را به رسمیت شناخت اما دوران حکومت وی آنچنان کم بود که امکان وجود انتخابات حاصل نشد.

با این توصیف حکومت ملی تلاش کرد تا ستم مظاعفی که بر دوش زنان سنگینی می کرد از میان بردارد. زنان حقوقی همسنگ مردان یافتند. زنان آزادی های مختلف را بدست آوردند از جمله آزادی پوشش، آزادی کار در ادارات و کارخانه ها را بدست آوردند. زنان نه تنها بعنوان آموزگار وارد آموزش پرورش شدند بلکه در ادارات نیز حضور یافتند و در کارخانجات نیز مشغول شدند. مدارس ایجاد شده که شدیدا جزو برنامه های حکومت ملی بود سعی ویژه ای برای تاسیس مدارس دخترانه بعمل آمد. دانشگاه تبریز با دانشکده های مختلف تاسیس گردید، دانشسرای تربیت معلم ایجاد شد و دهتران مورد توجه قرار گرفتند و معلمان برای جذب زنان برای تحصیل وارد کارزار شدند.

همچنین زنان بسیاری قلم بدست گرفتند و اندیشه های علمی و ذوقی خود را روی کاغذ آوردند. تعداد شاعران زن افزایش چشمگیری یافت. از جمله ی این شاعران می توان حکیمه بلوری، مدینه گولگون، آزاده دارایی، موروارید دلبازی و دیگران را نام برد که هر یک چندین دفتر شعر سروده و در فعالیت های فرهنگی نقش شایانی داشته اند. حکیمه بلوری و آزاده دارایی دختران و زنان بسیاری را از کنج خانه ها بیرون کشید و در قیزلار باغی (باغ دختران) به تحصیل و خواندن و نوشتن کشاند. زنان توانستند در میادین ورزشی نیز شرکت کنند، همچنین در گروه های موسیقی و دسته های کُر و سرودخوان، تئاتر و غیره خودی بنایند.

در مورد وضع بانوان این دوره اشاره به کتاب بحران آذربایجان که یادداشت های آیت اله مجتهدی است شروری به نظر می رسد. ایشان که پیشه وری به دیدارشان می رود دو نکته را پیش می کشد یکی مساله زنان است که پیشه وری توضیح می دهد زنان آزادند نه مثل رضاشاه چادر از سرشان برمی داریم و نه به اجبار چادر بر سرشان می اندازیم. آنان هیچ اجباری ندارند و در پوشش خود آزادند. زنان برای دفاع از حکومت ملی نیز تلاش و همت بخرج دادند. از جمله ی این زنان باید از سریه خانم ناکم برد. در سال 1325 که ارتش شاهنشاهی هجوم به آذربایجان را تدارک می دید زنانی چون سریه خانیم با تشکیل کمیته های دفاع از حکومت ملی به مبارزه روی آوردند. وی متولد سال 1269 در روستای سومرین است. همچنانکه در گرفتن پادگانها در سال 1324 ایفای نقش کرده بود در دفاع نیز فعالیت دوچندانی از خود نشان دادند.

سومرین یکی از روستاهای نزویک اردبیل است که یادگاری از دوران سومریان بشمار می آید. یادگارهای بسیاری از دوران پیش از اسلام در این قصبه که امروز تبدیل به شهر شده است همچنان در دل خود دارد. گورستان باقی مانده از این دوران سنگ قبرهایی با نقوش باستانی و نوشته های کهن، مجسمه های سنگی وجود دارد. همچنین درختانی با قدمت بیش از هزار سال خودنمایی می کنند. در عین حال 7 اوجاق یا پیر و یادگارهای دیگر باستانی در این شهر وجود دارند.

سریه خانیم بنابه نوشته ی مورخان 32 کمیته در روستاهای منطقه تشکیل داده بود. با هجوم ارتش شاهنشاهی یکه و تنها به مدت 24 ساعت در بالای تپه ای مشرف به روستا سنگر گرفت و از ورود ارتش به روستا جلوگیری کرد و چون صدایی از طرف او بگوش نرسید مردم روستا دانستند که گلوله های او تمام شده است. بنابراین به بالای تپه رفتند و او را در میان گرفتند. ارتش وارد روستا شد و سراغ سریه خانم را گرفت. اما همه خود را سریه دانستند و ارتش نتوانست او را دستگیر کند و لذا 17 نفر را با خود برد و بعد از چندی هر 17 نفر را اعدام کرد. امروز قبر او زیارتگاه مردمان است.

[1] احمد جعفر اوغلو، تورک تاریخی، استانبول،

[2] احمد جعفر اوغلو، تورک تاریخی، استانبول،

[3] سفرنامه مارکوپولو ص ۸۸ .

[4] مورخ بلغاری قاضی مصطفی بردج در کتاب تاریخ بلغار یا جعفر تاریخی از آوردن و دادن این نسخه توسط محمد نظامی – فرزند نظامی گنجوی به او را می نویسد.

قیزیل قلم آذر Qizil Qelem...
ما را در سایت قیزیل قلم آذر Qizil Qelem دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mrbkarimia بازدید : 95 تاريخ : سه شنبه 23 آبان 1402 ساعت: 19:46